تهیونگ لیوان مک فلوری رو جلوی جونگکوک گرفت،جونگکوک لیوان رو گرفت و با قاشق از بستنی توی دهن خودش گذاشت.
جیمین و یونگی رفته بودن حین بستنی خوردن پاویلیون کشور کوبا رو ببینن،و جئون و کیم نشسته بودن،و داشتن خستگی در میکردن و بستنی شون رو میخوردن.
تهیونگ،از حضور جونگکوک راضی بود. جونگکوک احساسی رو بهش میاد که کس دیگه ای بهش نمیداد، نمیدونست چه احساسیه. ولی احساس میکرد با دیدن جونگکوک قلبش گرم میشه،با دیدن جونگکوک ته دلش میلرزه. و به نظرش جئون جونگکوک، پرستیدنی ترین،بوسیدنی ترین،خواستنی ترین و زیباترین فرد در کل جهان هستی بود.
اون عینک هایی که چشم های زمردین و تیله مانند جونگکوک رو قاب گرفته بودن، موهای رنگ شده جونگکوک که برخلاف ریشه بلوطی رنگش، رنگ نسکافه ای داشتن و هزاران برابر جونگکوک رو شیرین تر میکردن، لب های پف کرده و سرخ رنگ جئون.. همه اینها از جونگکوک برای تهیونگ زیباترین آدم دنیا رو میساخت، و ته قلبش، ته قلب زندانی شده و خاک گرفتش، عشقی بال بال میزد که هنوز جرعت نکرده بود خودش رو به تهیونگ نشون بده، عشقی که در حسرت تنها یک بار بوسیدن لب های جونگکوک بود.
البته نه،یک بار؟نه.. تهیونگ آدم جاه طلبی بود، این درمورد عشقش هم صدق میکرد،حتی اگر خودش از عشقش خبردار نبود. اون به یک بار بوسیدن جونگکوک راضی نبود،اون میخواست اولین های جئون باشه، میخواست هرچیزی باشه که سم سونگ هو نتونست باشه.
تهیونگ آدم ملایمی نبود،از آسیب زدن و دیدن درد بقیه لذت میبرد،مخصوصا اگر خودش کسی بود که اون درد رو به وجود آورده باشه. اما.. نمیخواست جونگکوک درد بکشه،البته نه اینکه نخواد. صرفا یه احساسی مانع این میشد که بذاره جئون درد بکشه، یا اتفاقی براش بیوفته،حالا اون حادثه هرچقدرم که میخواست کوچیک یا مسخره باشه.
بنابراین وقتی تهیونگ دید روی گوشه لب کوک بستنی نشسته،نتونست جلوی خودش رو بگیره و به این فکر نکنه که قطعا مزه بستنی توی ظرف با مزه بستنی کنار لب جونگکوک متفاوته و فکر نمیکنم لازم باشه بگم که بنظر تهیونگ کدوم یکی خوشمزه تر بود.!
تهیونگ با دست به گوشه لب جونگکوک اشاره کرد.
تهیونگ: اوه،گوشه لبت بستنیه
جونگکوک با زبونش سعی کرد پاکش کنه،و بعد از اینکه پاکش کرد هم هنوز از بستنی مونده بود یکم.
تهیونگ اهی کشید،دستش رو جلو برد و با شستش بستنی باقی مونده رو پاک کردو در نهایت شستش رو که به بستنی آغشته شده بود رو توی دهن خودش گذاشت و مک زد.
~~~~~
جونگکوک با دیدن کاری که تهیونگ کرد فوری لپ هاش گل انداخت.فکرش رو نمیکرد تهیونگ بستنی رو خودش پاک کنه،چه برسه به مک زدن بستنی که گوشه لب جونگکوک بود،دیگه خبر نداشت پسر رو به روش تو فکرو خیال خوردن خود جونگکوکه،نه فقط بستنی گوشه لب جونگکوک.
VOUS LISEZ
Red Diamond
Roman d'amour"اون عینک هایی که چشم های زمردین و تیله مانند جونگکوک رو قاب گرفته بودن، موهای رنگ شده جونگکوک که برخلاف ریشه بلوطی رنگش، رنگ نسکافه ای داشتن و هزاران برابر جونگکوک رو شیرین تر میکردن، لب های پف کرده و سرخ رنگ جئون.. همه اینها از جونگکوک برای تهیونگ...