Red Alpha 20

127 44 8
                                    

-سوهو
با شنیدن صدای جدی و خشن پدرش که از پشت سرش شنیده میشد ایستاد ،لعنت بهش که به لطف گوشه گیری گرگ احمقش زیاد متوجه رایحه های بقیه نمیشد و حواس پرتیش هم همه چیز رو فقط بدتر میکرد.
-بله پدر
بی حوصله نصفه نیمه تعظیم کرد و به پدرش نگاه کرد ،امیدوار بود مرد بزرگتر خستگیش رو ببینه و بی خیالش بشه.
-اونجوری نگام نکن ،قرار نیست خسته و بهم ریخته بودنت تاثیری روم بذاره.
به سر و وضعت برس و بیا اتاقم مشاور کیم و بقیه تا یه ساعت دیگه میرسن و باید قبلش صحبت کنیم.
سوهو نتونست مخالفتی کنه چون پدرش بهش هیچ فرصتی نداد و با تموم شدن جمله اش با قدم های محکم سمت خونه روبرویی رفت.
..................................
سوهو موهای نم دارش رو مرتب کرد و در زد.
-بیا تو
صدای پر جذبه و بیخیال لیدر باعث شد با اخم داخل بره و به پدرش که درحال پر کردن مخزن پیپ بود خیره بشه. ابروهاش از تعجب بالا پرید انگار جناب لیدر مشغله فکری زیادی داشت که دوباره سمت پیپ کشیدن رفته بود.
-سوهو ،بجای نگاه کردن بهم بشین حرف های مهمی دارم.
لیدر به جانشینش غر زد و با روشن کردن تنباکوی توی مخزن پیپ چندتا کام کوچیکی ازش گرفت تا مطمئن بشه تنباکو داره میسوزه و سریع دود رو بیرون داد.
وقتی سرش رو بالا آورد با نگاه عجیبی از طرف سوهو مواجه شد اما الان وقتش نبود تا بخواد یه پدر باشه ،قبل از هرچیزی باید از امنیت پک و جایگاه پسرهاش مطمئن میشد.
-فکر کنم خودت خوب میدونی چرا اینجایی واسه همینه که انقدر ساکتی؟
لیدر ناخواسته طعنه زد و سوهو بازم سکوت کرد البته که میدونست طبق معمول فقط قراره راجع به وضعیت و آینده پک چیزهایی بشنوه ،بقیه مسائل برای پدرش حتی مهم هم نبود مثلا حال پسر یا پسراش ....
-امروز یه جلسه مهم داریم و همه اعضای انجمن اینجا جمع میشن تا راجع به تاریخ شروع به کارت بعنوان لیدر بعدی حرف بزنن.
سوهو شوکه به پدرش خیره شده چی میشنید شروع به کارش ،یعنی اون مرد هیچ چیزی رو به جز پک لعنتیش نمیدید ؟
یعنی پک کوفتیش انقدر چشماش رو کور کرده بود که حتی نمیتونست به پسرش یه نگاه بندازه و ببینه چقدر شکسته شده و الان بجای اینکه بخواد لیدر یه پک باشه باید زندگیش رو سر و سامون بده.پدرش حالا که بعد از مدت ها توی چشم هاش نگاه میکرد و بجای پرسیدن حالش راجع به ریاست پک حرف میزد.
-میدونی که تا چند وقت دیگه ۵۰سالم میشه و طبق قانون وقتشه تا کنار بکشم و ریاست رو به یه گرگ جوونتر بسپرم و این یعنی باید آماده بشی.باید به خودت بیای و خودت رو جمع و جور کنی تا بهانه دست کسی ندی و کسی نتونه صلاحیتت رو برای جایگزینی من زیر سوال ببره.
همین الانم اون کیم سونگ هیوک لعنتی از خداشه تا کنارت بذاره و سونگ گیو رو به جات انتخاب کنه و فقط خود اون بچه اس که جلوی عموی لعنتیش رو گرفته تا کاری ضد موقعیتت نکنه.اگه هرکسی جای سونگ گیو بود بی هیچ شکی قبول میکرد اما اون پسر اهل خیانت نیست و این به نفع ماست.
لیدر کام عمیقی از پیپش گرفت و بی توجه به سوهوی گیج و خشک شده روبروش ادامه داد.
-بعنوان اولین کارت قبل از ریاست باید آماده بشی تا ماه بعد که جانشین خون خالص مون بلاد کارش رو شروع میکنه بعنوان نماینده از طرف ما همراه با بکهیون توی جشنشون شرکت کنی تا هم خبر اعلام آمادگیمون برای همکاری باهاشون رو به لیدر جدید بدی و هم خودت رو بعنوان لیدر سان ریور معرفی کنی.
همکاری اونم با اون خون خالص های متکبر ،اینجا چه خبر بود سوهو احساس میکرد سال هاس از همه چی کنار گذاشته شده و حالا هم که موقعیتش بعنوان جانشین پدرش توی خطر بود پدرش داشت همه چیز رو بهش میگفت.
-بس کن ..بسه دیگه
بین حرف های لیدر راجع به جشن کوفتی ای که قرار بود طرف دیگه جنگل بگیرن سوهو نا امیدانه نالید.
-نمیخوام ...من اینو نمیخوام
سد مقاومت سوهو بلاخره و با استرس شکست اما مانعش نشد تا خودش رو محکم نگه داره.
-هیچ معلوم هست با خودت چی داری میگی پدر!
کلمه پدر رو با طعنه فریاد زد و ادامه داد.
-تو و این پک لعنتیت دارین دیوونم میکنین ،هیچ معلوم هست تو از جون زندگی من چی میخوای؟
من جفت تقدیری و همسرم ،یه تیکه از وجودم رو از دست دادم و تو نگران اینی که جایگاه مسخره جانشینیت رو از دست بدم ،فکر کردی برام اصلا اندازه سر سوزن مهمه ؟
من عزیزترین کَس زندگیم رو از دست دادم و حالا که دارم توی منجلاب تنهاییم دست و پا میزنم نگرانی تو این جایگاه مسخره اس.
جایگاهی که بخاطرش تمام زندگیم رو ازم گرفتی وقتی میتونستم مثل تمام توله گرگ ها توی دشت بازی کنم مجبورم میکردی کتابای تاریخی کوفتی گرگ ها رو بخونم و شمشیر دستم بگیرم.

Red Alpha 🐺🌙Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon