نمیدونم چند ساعت داخل بیابون گذرونده بودیم. هوا کاملا تاریک شده بود. بدن خیسم زیر بادهای بیرحم پاییز میلرزید و آتشی که حالا کم سو شده بود دیگه برام گرمایی نداشت.
هیونجین جلوتر از من روی تخته سنگی نشسته بود و نگاهش هنوز به سوله بود. صدای زنگهای پشت سر هم گوشیش روی اعصابم میرفت و خودش هم انگار حال خوشی نداشت که گوشی رها شده روی زمین رو برداشت و خاموشش کرد.
خواستم آرزوی آرامش کنم میون این وضعیت آشفته اما لب گزیدم. ساعاتی پیش که توی ماشین مینهو آرامش خواستم به اینجا رسیده بودم و شاید بهتر بود دیگه به هیچ چیز فکر نمیکردم. بی جون و خسته از کشمکشها، کنار ماشین روی زمین دراز کشیدم و نگاه دوختم به آسمون سیاه که ستارههای نقرهایش رهاییشون رو به رخم میکشیدن. صدای فریاد مردی از کمی دورتر به گوشم رسید:ـ هیونجینشی.. شمایید؟
نگاهم رو از آسمون نگرفتم و میدونستم هیونجین هم تکون نخورده. ما هردومون دنبال آرامش بودیم اما انگار قرار نبود پیداش کنیم. صدای مرد نزدیکتر شد و حالا مطمئن بودم کنار ماشین ایستاده:
ـ هیونجینشی.
هیونجین از جا بلند شد و من چشم بستم. صدای خستهاش به گوشم رسید:
ـ سلام باکهیون.
ـ سلام آقا. اینجا چیکار میکنید؟ کی اینجا رو آتیش زده؟ شما دیدینش؟
مکثی کرد و صداش دوباره بلند شد:
ـ خدا لعنتشون کنه که دست از سر اینجا برنمیدارن. بمیرم آقا.. دوباره داغ دلتون تازه شد.
ـ مهم نیست. تو اینجا چیکار میکنی؟
ـ با اجازتون داشتیم با خانم بچهها میرفتیم بوسان که میون راه آتیش سوله رو دیدیم. دختر بزرگم زایمان کرده و دست تنهاست. دیگه گفتیم بریم کمک دستش باشیم.
ـ به سلامتی. چرا خبر ندادی؟
ـ باور کنید کلی زنگتون زدم ولی جواب ندادین. میخواستم کلید رو تحویلتون بدم. آخه حالا حالاها اونجا موندگاریم. گفتم شاید دلتون برای خونهی پدری تنگ شه بخواید برید بمونید. خدا رحمت کنه بیومسوک شی رو. خیلی به گردنمون حق داشت.
صداش کمی آرومتر شد:
ـ جسارته آقا.. نسبتی باهاتون دارن؟
میدونستم بی احترامیه اما توان بلند شدن و حرف زدن رو نداشتم. صداهاشون دورتر شد و آرومتر:
ـ پول میریزم به حسابت. برو با خیال راحت.
ـ نه آقا پول نیاز نداریم. دستتون درد نکنه.
YOU ARE READING
- 𝗦𝗮𝘆 𝗦𝗼𝗺𝗲𝘁𝗵𝗶𝗻𝗴 𝗔𝗻𝗴𝗲𝗹
Fanfiction「 منو با اسمهای مختلفی صدا میزنن؛ هیونجین، هوانگ، قاتل، شیطان، شکارچی! تو کدومو دوست داری؟ 」 ꪻ 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍 - 𝖢𝗋𝗂𝗆𝖾 - 𝖣𝗋𝖺𝗆𝖺 - 𝖣𝖺𝗋𝗄 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑 𝗨𝗽 : 𝖢𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽 𝗢𝗿𝗶𝗴...