Part 18

1.3K 110 8
                                    

[Friday, 3:30 p.m, Writer's]

با شنیدن صدایی، به اتاق خواب شک کرد و درشو باز کرد
سریع سمت تخت رفت و درحالی که پتو رو کنار میزد تند تند گفت:
آه نونا میدونی چقد نگران شده بودم فکر کردم دزدی.....

با چیزی که دید، کاملا فراموش کرد چی می‌خواست بگه و تمام امیدش تو یه چشم بهم زدن از بین رفت
چیزی که زیر پتوها تکون میخورد_البته باید گفت دو چیز_ دو سگ مونبیول، دِباک و هانگئون بودن(سمت راست و چپ عکس)
دقیقا همون موقع گئونکانگ(وسطی) هم به پاش چسبید و بی‌صدا بهش خیره شده بود

با چیزی که دید، کاملا فراموش کرد چی می‌خواست بگه و تمام امیدش تو یه چشم بهم زدن از بین رفتچیزی که زیر پتوها تکون میخورد_البته باید گفت دو چیز_ دو سگ مونبیول، دِباک و هانگئون بودن(سمت راست و چپ عکس)دقیقا همون موقع گئونکانگ(وسطی) هم به پاش چسبید و ب...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

وقتی هر سه سگ بهش هجوم آوردن متوجه گرسنگیشون شد و باهم سمت اشپزخونه رفتن تا براشون غذا بریزه
درحالی که به خوردن سگها زل زده بود، به فکر فرو رفت

[Taehyung's mind]

این بچه ها خیلی گرسنه ان. یعنی مونبیول از کِی خونه نبوده؟
احتمالا فقط یه روز برای گرسنه شدنشون کافیه
اگ نبودنش طولانی تر از این بود خونه رو روی سرشون میزاشتن از بس پارس میکردن
یا حداقل پشت در منتظرش میموندن
اما بنظر نمیاد خیلی بی قرار باشن
پس باید نتیجه بگیرم که وقت زیادی از نبود مونبیول نگذشته!؟

چرا نمیفهمم اینجا چخبره
اینطوری تنهایی کاری پیش نمیره، باید به یکی خبر بدم

[Writer's]

گوشیشو برداشت و شماره چانیول رو گرفت
آخرین نفری که باهاش حرف زده بود اون بود و برای همین الان اولین نفری بود که به ذهنش اومد

بوق~
بوق بعدی~
بوق بعدیِ بعدی~

وقتی تلفن رفت رو پیغام گیر، هوفی کرد و تازه یادش اومد که چانیول بهش درباره جلسات و سرشلوغی هاش خبر داده

بعدِ کمی مکث شماره جیمین و گرفت
احتمال زیادی میداد خبری ازش داشته باشه
بعد چند تا بوق صدای گرفتشو شنید

+ چیه
- ینی واقعا تا الان خواب بودی؟
+ یونگی دیشب برگشته

تهیونگ سعی کرد جلوی خندشو بگیره
مطمعن بود اگ میتشو پیدا کنه، هیچوقت قرار نیست مثل اونا حشری باشه(میبینیم🚶🏻‍♀️)

+ زودتر کارتو بگو خوابم میاد
- اوکی اوکی
امروز قرار بود نونارو ببینم ولی هیچ جا پیداش نمیکنم. ن گوشیشو جواب میده ن تو شرکته. الانم اومدم خونش و خبری ازش نیست

ℙ𝕒𝕣𝕗𝕦𝕞 ℝ𝕠𝕤𝕖 𝔹𝕝𝕒𝕟𝕔𝕙𝕖༆🤍⛓️Where stories live. Discover now