Part 21

927 100 13
                                    

ووت یادت نره خوشگله✨🍒
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡

[Baekhyun's]

دستگیره رو کشیدم و بعد از وارد شدن آروم درو بستم
صورتمو برگردوندم و...چی!؟
جین هیونگ اینجا چیکار میکرد؟؟
سرش پایین بود پس مطمعن نبودم هوشیاره یا نه

+ هیونگ؟
سرشو با تعجب بالا آورد
- تو اینجا چیکار میکنی؟
+ من باید اینو بپرسم

دستاش به صندلی بسته بود و هنوز روپوش سفید بیمارستان تنش بود
- چجوری اومدی تو؟
نگاهی به پشت سرم انداختم
+ در قفل نبود

بالاخره متوجه جسم دیگه‌ای تو قسمت تاریک تر انباری شدم
اونم تو ژست مشابهی با هیونگ با سر پایین نشسته بود و قطعا هوشیار نبود که تا الان ریکشنی نداشته

- نمیخوای بازم کنی؟
+اوه..الان

با مواظبت اینکه صدای بلندی ایجاد نشه آروم آروم سمت دستهاش پشت صندلی چوبی رفتم
گره هاشو دونه دونه باز کردم و بعد از دورش جدا کردم
جین هیونگ گردن و مچ دستاشو ماساژ داد و بعد سمت دختر رفت

احتمالا میخواست بازش کنه
بیشتر که دقت کردم متوجه شدم پابرهنس
پس اون کفشای خودش بود؛ حدسم درست بود

- صندلیو بیار اینجا روش دراز بکشه
سریع کاری که گفته بودو کردم و جین هیونگ آروم تن به نسبت ظریف دختر و روی سه تا صندلی خوابوند
چهرش هنوز تو تاریکی بود و موهاش روی صورتش ریخته بود

آشنا میزد اما نمیتونستم تشخیص بدم کیه، سعی کردم رایحشو استشمام کنم اما زیاد مشخص نبود برای یه امگاس یا آلفا
مشکلی که جامعه همیشه با آلفاهای مونث و امگاهای مذکر داشته و داره

+خب؟ چیشد؟
- خودمم نمیدونم، تو بیمارستان مشغول کارام بودم که به گوشیم زنگ زد و ی تیکه هایی از آدرس گفت. منم سریع اومدم اینجا اما انتظار همچین چیزی نداشتم. حالا هم که خودت میبینی

نمیفهمیدم چی میگه
ووجین بهش زنگ زده؟ برای چی؟
اصلا چرا بستتش

+ هیونگ میشه واضح تر حرف بزنی؟ کی به گوشیت زد؟
اول کمی مکث کرد
همچنان با چهره پر از ابهامی که داشتم بهش خیره بودم
- نمیدونی این دختر کیه؟
+ نه!؟

جین موهاشو با دستاش به عقب روند و سمت جسم خوابیده دختر رفت
موهای نامرتب و بلند دختر که چهرشو زیر خودشون پنهان کرده بودن و آروم کنار زد و پشت گوشش گذاشت
چی؟ مونبیول؟؟
اون اینجا چیکار میکنه
خدای من چخبر شده
چرا همه اتفاقا برای اطرافیان من میفته؟

- درباره کارای موادت خبر داشتم. تو بهش دادی مگه نه؟ هیچوقت فکر نمیکردی یروز یکی از نزدیکان خودت باشه؟
با هر جمله صداش بالا تر میرفت
ترسیدم صداش به طبقه بالا برسه پس سعی کردم زودتر تمومش کنم
+ هیس هیونگ خطرناکه. میدونم..میدونم اشتباه کردم
چیزی نگفت اما اخماش هنوز سرجاش بود
بعد چند ثانیه دوباره به حرف اومد

ℙ𝕒𝕣𝕗𝕦𝕞 ℝ𝕠𝕤𝕖 𝔹𝕝𝕒𝕟𝕔𝕙𝕖༆🤍⛓️Where stories live. Discover now