Part3

4.4K 450 18
                                    

ساعت 8:30 در رستوران مینا/:  (آره آره ران بی تی اس وقتی جین گفت مینا /:  )
+ سلام
-سلام بفرمایید
+ببخشید شما روی شیشه رستوران زده بودید که به یک پیشخدمت جهت کار همراه با دستمزد بالا و خوب نیاز دارید و همین الان هم این برگه رو زدید!
- بله کاملا درسته، شما برای پیشخدمتی اومدید؟
+بله، فقط اینکه دستمزد چقدره و اینکه روزانه حقوق و میدید یا ماهیانه شایدم هفته ای؟
-روزانه دستمزد میدیم.....
وای خدا جون این عالیه یعنی بالاخره میتونیم همچین مقدار پولی و برای کار کردنم بگیرم!(:
-فقط یک سوال!
+بفرمایید
-جنسیت شما چیه؟! منظورم اینه که بهتون نمیخوره آلفا باشید شما ی بتا هستید یا ی اومگا؟
انتظار همچین سوالی و نداشتم، نه شایدهم داشتم فکرکنم که رنگ و روم پرید یهو نکنه بخاطر اینکه هنوز مشخص نشده چی هستم و یا از اینکه قراره اومگا بشم بهم کار ندم!  نه خاهش میکنم همچین چیزی نباید پیش بیااااد
-ببخشید آقای...؟!
+جئون.... جئون جونگ کوک!
-بله آقای جئون، پرسیدم که شما ی بتا هستید یا ی اومگا؟
+خب راستش من....
# جکسون؟!
-اوه... آقای پارک!
سمت صدا برگشتم و نگاه کردم الان اون شخصی که این شخص رو به روی منو جکسون خطاب کرده بود همون شخصی بودش ک من امروز صبح بهش برخورد کرده بودم!
-آقای پارک چیشده که این وقت صبح تشریف آوردید اینجا؟
# خب راستش خیلی وقت بود که به این رستوران سر نزده بودم پس تصمیم گرفتم حالا الان که تو این محله هستم ب رستوران هم سری بزنم
+یعنی این رستوران مال اونه؟!
زیر لب با خودم زمزمه کردم
# اوه تو!
سرم و بالا آوردم و دیدم که داره به من اشاره میکنه
# تو همون پسری نیستی که امروز صبح به من برخورد کرد؟!
+بله... خوردم هستم
آه خدایا دارم از استرس میمیرم، نکنه نتونم اینجا کار کنم؟  چرا.. چرا داره به سمتم میاد و بهم نزدیک میشه!
# واو پسر چه سعادتی که دارم دوباره میبینمت!
چرا اینقد صمیمانه برخورد میکنه/:!
+اوه بله، همینطوره!
# جکسون لطفا بگو که برامون دوتا لیوان دمنوش بیارن داخل اتاق من!
# و تو...  عا من اسمتو نمیدونم.. اسمت چیه؟!
+جونگ کوک هستم، جئون جونگ کوک
# اوه خوشبختم از آشنایی باهات جونگ کوک شی،  منم جیمینم... پارک جیمین:)  (موچی وارد میشود یس)
+ منم خوشبختم از آشنایی باهاتون جیمین شی
# خب جونگ کوکا بیا بریم تو اتاق کار من اونجا حرف بزنیم بوی!
واو جیمین شی ی آدم فوق العادس فکر نمکردم اینقدر زود با ی نفر دوست و صمیمی بشه! دقیقن برعکس من!
# خب جونگ کوک شی بیا بشین
+چشم
# خب جونگ کوک شی با کسی کار داشتی که اومدی اینجا؟!
+خب راستش... برای کار اومده بودم؛ از صبح داشتم دنبال کار میگشتم که بالاخره اینجارو پیدا کردم!
# خب خوبه... تمامی خصوصیت و چیز هایی که لازم بود داشته باشی و داری؟!
+خب راستش اره فکر کنم دارم!
# خب جونگ کوکا چند سالته و جنسیت ثانویه ات چیه؟ آلفا؟ که بهت نمیخوره باشی بتا؟ اومگا؟
+من.. خب راستش... راستش من هیفده سالمه و...
# صبر کن صبر کن چی گفتی؟!
# گفتی که تو فقط هیفده سالته؟
+آره خب راستش دو ماه دیگه وارد هیجده سال میشم
# فکر میکنی که ی بتا بشی یا ی اومگا؟
+اومگا...
# خب خوبه چون اینجوری بیشتر باهات راحت ترم
ودفاخ داره شوخی میکنه؟ یعنی از این چیزی ک الان هستش هم راحت تر باهام برخورد میکنه صبرکن الان از اینکه من ی اومگام بدش نیومد؟
+.....
# خب جونگ کوکا بزار منم خودمو معرفی کنم منم پارک جیمینم و بیست و سه سالمه و یک اومگام!
+شما... شماهم ی اومگا هستید؟!  جدی؟!
# آره جونگ کوک منم مثل خودت ی اومگام!
+اوه! فکرشو نمیکردم... فکر میکردم که شما ی بتا باشید...!
# عیبی نداره جانگ کوک،  و اینکه لطفا اینقدر با من رسمی برخورد نکن و بهم نگو جیمین شی/:  بهم بگو جیمین هیونگ
+ با.. باشه جیمینی هیونگ
# خب کوکی تو از همین الان استخدام میشی✓
+ج.. جدی جیمین شی!؟
# آره بچه جان یواش تر
+وای خیلی ازتون ممنونم جیمین شی خیلی ممنونم ازت
# از این به بعد ساعت هفت صبح بیا به رستوران و تا ساعت چهار کار کن، بعد از اون میتونی بری خونه
+ممنونم جیمین شی خیلی ممنونم
# حالا برو بچه امروز و استراحت کن و از فردا بیا سر کارت
+چشم
# عه راستی اون دوتا دمنوشی که گفتم جکسون بیاره چی شد/: 
+جیمین شی با اجازت من دیگه میرم
# برو مراقب خودت هم باش
+چشم
.................. 
های
خب نیاز دیدم که بخوام باهاتون حرف بزنم
اول از همه امیدوارم که از فیکم خوشتون بیاد اولین باره که دارم فیکم و ی جایی آپلود میکنم سو امیدوارم که ویو بالایی داشته باشه و ووت و کامنت بدین
اگه هم خوشتون اومد فالوو کنین چون فعالیت هام زیاد میشه از این به بعد 🙂

ℙ𝕒𝕣𝕗𝕦𝕞 ℝ𝕠𝕤𝕖 𝔹𝕝𝕒𝕟𝕔𝕙𝕖༆🤍⛓️Where stories live. Discover now