Part 22

2.2K 278 326
                                    

برف‌خاکستری‌, ستاره‌های‌نگاهتو‌محو‌کرده...
کاش‌غم‌اَمون‌بده‌تا‌آرومت‌کنم‌عزیزترینم.
.
.
.

«فلش بک:»

یک دستش توی جیب شلوار چرم گشاد بود و با دست پر از تتوش ساک ورزشیش رو به حالت شلی روی شونش نگه داشته و همینطور که سلانه سلانه قدم بر میداشت سوت زنان به سمت باشگاه بدنسازی که کمی پایین تر از سالن والیبال بود رفت. روز شلوغ و خسته کننده‌‌ای بود اما جونگکوک باید علاوه بر تمرینات طاقت فرسای تیمی، تمرینات بدنسازیش هم انجام میداد و با تمام خستگیش، کاملا سرحال بود.

به نگهبان جلوی در اصلی سلامی کرد و بعد از طی کردن مسافت تقریبا کوتاه محوطه و فضای سبز، در رو باز کرد و وارد شد. تمام چراغ ها روشن بود اما کسی توی باشگاه دیده نمیشد. جونگکوک شونه ای بالا انداخت و قصد کرد به سمت لاکر بره که پسر ریز جثه‌ایی که مسئول کارهای باشگاه بود از زیر میز پذیر سرش رو بالا گرفت و با دیدن جونگکوک تعظیم نود درجه ایی کرد:

=س..سلام جونگکوک شی خوش اومدین.

پسر مضطرب گفت و این پا اون پا کرد.

+هی پسر..چطوری؟ چخبره؟ چرا کسی نیست!

=راستش..راستش قرار بود باشگاه امروز تعطیل باشه و منم چون چیزی جا گذاشته بودم اومدم و الانم باید..باید برم.

جونگکوک سری به نشانه فهمیدن تکون داد اما اصلا مایل نبود بدون تمرین امروزش به خونه برگرده.

+قبل من کسی دیگه نیومد؟

=چرا..تهیونگ‌شی قبل از شما دو ساعتی تمرین کردن و من مجبور شدم منتظر بمونم تا کارشون تمام بشه، البته ازشون خواستم که یکی از..دستگاه ها رو تعمیر کنه..میدونید که کارشون تو این چیزا عالیه....

جونگکوک لبخند محوی زد و تایید کرد:

+اوه..اره کَپ توی همه چیز بهترینه...میشه من بمونم و تمرین کنم؟ نمیخوام از برنامه عقب بیوفتم.

جونگکوک رو به چهره‌ی پسر که کمی رنگ پریده بود لب زد و دستش رو به آرومی روی شونش کوبید. سپس دست در جیبش کرد و سه تا صدلاری از کیف پولش خارج کرد و به آرومی توی جیب پیراهن پسر گذاشت.

+برو به کارت برس و یکم خوشبگذرون..دو ساعت دیگه که تمرینم تمام شد بیا باشگاه و ببند..حله؟

=آخه...

+نگران نباش حواسم به همه چیز هست به ارشدتم چیزی نمیگم..چیزیم کم و کسر شد خسارتش با من.

پسر ناچراً آهی کشید اون تا اینجاش پیش آمده بود و حالا باید خودش رو کنار میکشید وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرش میاد، پس مجدد تعظیم نود درجه‌‌ایی کرد و بعد از تشکر از جونگکوک به سرعت از باشگاه خارج شد. جونگکوک بعد از تعویض لباس هاش، برداشتن بطری حاوی مکمل‌هاش که باید قبل از تمرین میخورد به سمت اسپیکر رفت و آهنگ ریتم داری گذاشت. عاشق تنها تمرین کردن مخصوصا با آهنگ های ریتمیک بود. مشغول گرم کردن شد و در همون حال مکملش رو میخورد.

𝑾𝑹𝑶𝑵𝑮 𝑩𝑬𝑳𝑶𝑽𝑬𝑫 ᯓ𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘Donde viven las historias. Descúbrelo ahora