Part 3 : چشمان شرقیِ تو

641 89 56
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


موزیک پیشنهادی : Can't Help Falling in love

........................................

گاهی اوقات عجله در کاری ، باعث می‌شود فروپاشی را تجربه کنی .
گاهی اوقات احساسات نمی‌تواند، تصمیم مناسبی بگیرد .
گاهی اوقات کلمات در بین ذره های خود دروغ را پرورش می‌دهند .
گاهی اوقات تاریکی لازم است تا روشنایی .
گاهی اوقات شراب و خون ، پله های زندگی
برای عاشق شدن است .

                  Falling in love with you.             Senator Kim ♡$    

.
.
.
.
.
.
.
.

امگای جوان تمام‌شب رو زنده‌داری کرده بود .
خواب به چشمون سیاهش نمیومد !
انگار که پودر خواب ذهنش به اتمام رسیده باشه .
هر چند از بی خوابی رنج نمی‌برد و تمام شب از پنجره زیبای اتاقش ، خیلی عاشقانه به فضای باغ گل های وحشی و  ماه در آسمان نگاه می‌کرد.
گاهی هم به فواره آب و حوض دورش نگاهی می‌انداخت .
عجیب بود تا به حال این حس و هیجان ناشناخته رو تجربه نکرده بود .

دَم‌دَم های صبح که شد امگا کم‌کم پلک های سنگینی میزد و در آخرین پلک زدن ،‌چشم‌هاش آروم بسته شدن و کارکنان تئاتر افکارش ، اونجا رو مکانی متروکه و به اصطلاح تعطیل، اعلام کردن .

.
.
.
.
.
.
.

ساعات حوالی ظهر بازیگوشی می‌کرد.
غافل از اینکه جونگکوکی مو فندقی غرق در خوابی عمیق به سر می‌برد.
کل اعضای خانواده اونقدری سر و صدا کرده بودند که بشه یه فیل رو از خواب بیدار کرد !
اما انگار امگای اشراف‌زاده زیادی برای بیدار شدن خسته بود ...

اما جیمین ، بتای همیشه سختگیر و قانونمند و البته کمی دلسوز ، مثل همیشه پافشاری کرد که خودش عملیات بیدار کردن جونگکوک رو به عهده میگیره !
از اونجایی که میدونست امگا ذوق‌زده اس برای قرار عصرونه اش با سناتور کیم ، خیلی بده تا الان بخوابه و هیچ کاری نکنه ...
پس خیلی با سخاوت پارچ آبِ یخی برداشت و به نگرانی های ایلوان که می‌گفت ممکنه امگا سرمابخوره توجهی نشون نداد !
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عمیقا جونگکوک داشت فکر می‌کرد چه کار مزخرفی انجام داده که خدا جیمین رو گذاشته وسط زندگیش !
اون در حالی که جیمین رو برزخی نگاه می‌کرد و از موهاش تا سرشونه هاش از آب خیس شده بود، نفس نفس میزد ، اونم از روی خشمِ بسیار زیادی !
خیسی لباس و موهاش ،لرز خفیفی به امگا انداخته بود، ولی این باعث نشد که از دنبال کردن جیمین به قصد تجاوز و بعد از اون قتل اون بتای زیبا ، دست برداره .
.
.
.
.
.
.
.
.
.

RED TYPEWRITER Where stories live. Discover now