Part 7 : رگ بازنده یا رگ خواب؟

424 61 8
                                    

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.


موزیک پیشنهادی  : پاتریک واتسون Je te laisserai des mots ...

......................................

خزیدم ،گریه کردم، خونریزی کردم ،زمین خوردم ،
تو آغوش اقیانوس خفه شدم و از بین رفتم ،
وآله و حیران ،دل داده به آن طاعون کشنده، کور شدم .
مثل دیوانه ها خندیدم .
ویرانی به بار آوردم . نظر ها رو خاک کردم !
از نظر ها خاکستر،  رقص آتش بود ؟
اما آتش رقصید و قلب من شد خاکستر
جز خاکستر که آتش نداشت ...
عجله ام باعث کور شدن قلب و مغزم شد .
و حالا حسی به نام غرور ، بهم میگفت :

" لبخند بزن! نزار بفهمن چه جهنمی درونت ساختی "

درونش خاکستر شده بود !
یه جایی ، اون گوشه ها ، به نام قبرستون مغز و گورستان قلب ...

                     "  Jungkook. "                   

.
.
.
.
.
.
.
.
.

احتمالا قدم های تند برداشتن بهترین راه بود ،
جونگکوک فکر می‌کرد عشق مثل گل رز های باغچه ی خانم جو میمونه ، از دور گل ها چیزی جز زیبایی نیستن ! قرمز ،صورتی و خوش‌بو ،
اما زمانی که امگای خُردسال نزدیک اون ها شد و خواست لمسش کنه ، دستش توسط خار های گل رز زخمی شد
و باعث شد کل روز رو سلیطه بازی در بیاره و گریه کنه!
پدرش میدونست به اصطلاح اشک تمساح میریزه ،
اما چاره ای نداشت جر اینکه بگه اشک های تو مثل پری‌ِ دریایی ارزشمنده !
مروارید های ممنوعه از اشک پری‌دریایی !
این داستان همیشه باعث می‌شد جونگکوک از اشک ریختن دست برداره !
کنار خواهر هاش بشینه و به داستان مادرش گوش کنه:

" در اعماق دریا ، تاریک ترین آب ها وجود داشت .
چاله هایی پر از آب های سیاه و سورمه ای .
اما طرف دیگه ی اعماق دریا ، همه چیز فرق میکرد،
آب ها به رنگ صورتی و نارنجی بودن ،
مردمش باله های دریایی و اکلیلی داشتن
رنگ‌های رنگین کمانی مثال چشم های پری ها بود .
ذهن پری ها  فقط عشق و شادی رو میپرستید
اما چی میشد اگر دختری در چاله ی عمیقی زندگی کنه و کل افکار اون از جنس تاریکی و تباهی باشه؟
اون زندانی شده بود توسط ابلیسِ دریا ها !
تو زندگی قبلیش قلب عشقشُ شکست
، عشقش اون رو طلسم کرد
طلسمی که ، از چشمانش اشک های مرواردی بریزه !
طلسم شد اگر آدمی بر روی دریا ها و زمین گریه کنه و قطره اشکی بریزه از روی شکستن قلب  ،  اون هم به گریه میوفته و مروارید گریه میکنه "

RED TYPEWRITER Место, где живут истории. Откройте их для себя