part 22 : امگای من

328 34 20
                                    

ادامه پارت قبلی ( 22 ) *****************

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.

ادامه پارت قبلی ( 22 )
*****************
.
.
.

.
.
.
.

[ من میتونم بی رحم تر از اون چیزی که مردم درباره‌ام میگن باشم جونگکوک پس با من بازی نکن ]

سناتور درحالی که رو صندلی بار نشسته بود رو به جونگکوک که با استایل قرمز و مشکی چرم کلاسیک کنارش بود نگاهی خریدارانه کرد .
جونگکوک ابرویی بالا انداخت :

[ مردم خیلی چیزا میگن سناتور کیم اینها مهم نیستن نه تا وقتی خودم دیده باشم شنیده باشم و حس کرده باشم ]

آلفا به زیرکی و تناژ صدای سلیطه واری امگا لبخندی زد :

[ این صحبت کردنای با نازت کار دستت میده گیلاسم ]

[ کار دستم داده که الان با عنوان همسر آینده‌تون اینجا نشستم ]

امگا ادامه داد :

[ ضمنا اینجوری باهام حرف نزن خوشم نمیاد ]

[ چرا آسمون ؟ فکر کردم حس خاصی بینمون در جریانه! ]

جونگکوک نفسی گرفت و آزرده روشُ برگردوند :

[ حس خاصی داشتم ! اما این تا وقتی بود که فهمیدم شما با همه اینجوری صحبت میکنین ]

آلفا آهی کشید . جونگکوک دچار سوتفاهم شده بود :

[ جونگکوک منظورت مادلینه؟ اون جای خواهر منو داره. اگر یکم بیشتر جاسوسی و کنجکاوی میکردی متوجه میشدی که من بهش گفتم با ماشین اونوو بیاد مشکلت چیه؟ تو راه برگشت منو پیچاره کردی که با ماشین پدرت بیای و حالا این قهر و جدایی ! ببین مجبورم کردی  چیکار کنم ؟]

پس سناتور متوجه حضورش بود ؟
آه خدا چه گندی بهتر از این ؟
آره! شاید اگر با آلفا میرفت و لجبازی نمی‌کرد تهیونگ مجبورش نمی‌کرد باهاش ازدواج کنه ... ازدواج ..اون قرار بود متاهل بشه !
قرار بود لونا بشه... لونای یه آلفای سیاسی .
با این حال چیزی نگفت که تهیونگ کمی بیشتر خودشُ به امگا نزدیک کرد :

[ لحن و غرایز من همه و همه برادرانه اس نسبت به مادلین ]

[ اسمشُ صدا نکن ]

[ باشه هر چی تو بگی ..هوم؟ ]

جونگکوک تو دلش با خودش حرف زد و لحن بامزه‌ی آلفا رو صدقه داد .

RED TYPEWRITER Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin