Part 8 : کورالینِ بازنده

364 60 26
                                    

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.


موزیک پیشنهادی  : you stupid bitch از girl in red

* به شدت پیشنهادش میکنم ، نویسنده عاشق این آهنگه T^T
......................

علامت مرگ به در ورودی مغزم کوبیده شده و
اما من تفسیر اشتباهی از اون داشتم
بوی چوب نمیه سوز خاطرات از کوچه پس کوچه های ذهنم ، چشمانمُ از کار انداخته بود
و حالا حس کورالینِ بازنده ای رو داشتم که اجازه داده بود چشمانشُ با دکمه بدوزند !

                              Mr. Kim's wife.              Jk.?   or ..?

        

.
.
.
.
.
.
.
.
.

بعد از رقصیدن زیر بارون ، جونگکوک کمی ناخوش و بیمار شد ، یه سرماخوردگی ساده ...
و همون یه هفته که امگای موفندقی مریض بود ، سناتور کیم مجبور شد برای کار فوری برگرده به پاتخت و یه هفته ی تمام نبود
اما نامه های عاشقانه اش برای همسر آینده اش رو فراموش نمی‌کرد. و همینطور فرستادن بهترین پزشک و دارو ها برای پری‌زادش...
.
.
.
.

جونگکوک هم با چشم های پف کرده و دست و پای بی‌رمق اما به امید تهیونگ وعده های غذاییش رو می‌خورد تا اومدن تهیونگ صحیح و سالم بشه !
ولی این یکی رو یه رغمه نمیتونست ! دیگه نه !
سوپ؟
نفرت جلوی چشمای امگا رو گرفت در حالی که تو پذیرایی سلطنتی خونشون چرخ می‌خورد ،

با حرص لبشُ گاز گرفت و غرید :

[ جیمین !! به مریم مقدس اگه بزارم اون سوپ رو بکنی تو حلقم ]

جیمین در حالی که کاسه سوپ رو تو دستش گرفته بود و این طرف و اون طرف دنبال جونگکوک میدوید
تک خنده ی حرصی زد و مثل خودش داد زد :

[ امگای اشراف‌زاده!  بیا برو...! کاری نکن فحاشی کنمااا]

جونگکوک زبونی درآورد که جیمینُ عصبی تر کرد !

جئون بزرگ که روی کاناپه لم داده بود و داشت روزنامه میخوند
و از فنجون چای نهایت لذت رو می‌برد

هیچ توجهی به سوگلی خانواده نمی‌کرد
البته که به دعوا های اونا عادت کرده بود ! در اصل اگر یه روز جونگکوک پروانه های سلیطه اش رو آزاد نمی‌کرد که اون روز به شب نمی‌رسید!  نه اصلا غیرممکنه بود..
سری به عنوان تفهیم تکون داد ، آهی از لذت کشید و به ادامه روزنامه اش پرداخت

RED TYPEWRITER Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin