Part 17 : قانون های خوشگذرونی

290 38 16
                                    

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


آدم‌ باید بداند حتی اگر تلخ کام بماند
بهتر از آن است که نداند و فریب بخورد .
اینکه مردم را فریب بدی و بهشون بد کنی
و در آخر مثل یک کشیش حروم‌زاده از خدا طلب بخشش کنی ، مثل این می‌ماند که تو ایستگاه اشتباهی منتظر مقصد درستی !

..............JUNGKOOK.............

.
.
.
.
.

از اون روز مشمئزکننده چند هفته ای میگذره.
از جناب سناتور که فهمیده بود اسمش کیم تهیونگِ قدردانی کرده بود . ولی هیچجوره نمیتونستن با هم کنار بیان ! هیچجوره!
چراکه دو شخصیت متقاوت داشتن ، جونگکوک فردی بود که نمیتونست افراد مغرور و متعصب رو تحمل کنه و حالا تهیونگ کیم دقیقا همون فرده که نمیتونه تحملش کنه !
به یاد اون روز نحس چشم هاشُ محکم بست و سرشُ تو بالشت کرد تا جیغشُ خفه کنه !
اون لعنتی باعث شد جونگکوک هم تحقیر بشه هم تنبیه!

/ فلش بک /

جونگکوک درحالی که هیچ کفشی پا نکرده بود و یه لباس و شلوارک حریر سفید و یاسی پوشیده بود به سمت حوضی که وسط حیاط بزرگ خونشون بود میرفت و به ظرف گیلاس هاش نگاه می‌کرد ، مادرش گوشزد کرده بود اون ظرف مهمه و نباید خراشی روش بیوفته پس مراقب بود !

تا اینکه سناتور و دو نفر که همراهش بودن رو دید .
کمی خودشُ خم کرد به عنوان احترام‌ میخواست کنار حوض نیلوفر آبی بشینه که سناتور نزدیکش اومد ، محترمانه  و خشک گفت :

[ توصیه میکنم لباس هایی بدنما و حریر که باعث بشه شبیه یک بدکاره بشید رو ، نپوشید امگا ]

جونگکوک متعجب چشم هاشُ درشت کرد ! نفهمید چی شد؟ اون الان بهش توهین کرد ؟
حرصی نگاهی بهش انداخت :

[ اوه؟ و چی باعث شده که پیش خودتون اجازه بدید منو قضاوت کنید جناب نیکو کار؟ پادشاه خوبیها؟ یا پری های تو کار خوبی افشانی؟ ]

دو همراهِ آلفایی که با سناتور بودن با این حرف امگا نتونستن جلو خودشونُ بگیرن و لبخندی زد یه طورایی داشتن قهقه شون رو با لبخند پنهان میکردن ‌.
آخه هیچوقت یه امگا اینجوری جواب سناتور رو نداده بود !

جونگکوک تک خنده ای زد :

[ اینجا خونه منه ! خونه پدر منه ! و تو حق اینو نداری که بهم بگی چی بپوشم چی نپوشم ! بدکاره بودن و نبودن من به شما هیچ ربطی نداره سناتور ! کاویش؟*]

RED TYPEWRITER Donde viven las historias. Descúbrelo ahora