موزیک پیشنهادی : مادلین جونو grund genug
...............وقتی برام اون اتفاق افتاد ، گریه نکردم .
ولی بعدش ، لیوان از دستم افتاد گریه کردم .
بارون بارید لباسام خیس شد گریه کردم .
تیغهی گل رز همسایه رفت تو دستم گریه کردم.
نوک قلمم شکست گریه کردم .
گاهی اوقات عمیقا حس میکنی جاش نیست اما دقیقا جاشه! اگر باید گریه کنی ؟ پس گریه کن !
اگر میخوای بخندی؟ جلوشُ نگیر .
میخوای داد و فریاد بکشی ؟ خب پس بکش .
اما نزار پوسته ی قلبت به نازکترین حالت خودش نزدیک بشه که با هر تقهای به شیشه ، چیزی که میشکنه لایه ی از قلبت باشه !.....Jungkook........................
.
.
.
.
.جونگکوک متعجب از انتخاب دلِ ایلوان، لبشُ گزید .
ایلوان دلریزه داشت ! اونم بعد سالها؟ با کی؟
سوبین؟ آلفای محافظ و درجه دار !!
اما سوبین هم دلریزه ای نسبت به بتا داشت؟؟
الحق والانصاف سلیقه بتا رو تحسین میکرد!موفندقی با قدم های تند خودشُ به شوهرش رسوند و محکم بغلش کرد ، رایحه اشُ نفس کشید اما یه چیزی این وسط درست نبود ! چرا یه حس دلشوره داشت؟
تهیونگ هم جونگکوک رو بغل کرد ،
زیر گوششُ بوسید و همونجا پِچ زد :[ آسمونم ؟ جونگکوک من؟ دلم برات اندازهی پیلههای شبتاب که تو تاریکی سیر میکنن ، تنگ شده بود ]
جونگکوک سرشُ گرفت بالا ، تو چشمای تهیونگ که حسی عجیب رو بهش منتقل میکردن ، لب زد :
[ این یعنی تا بینهایت؟ ]
تهیونگ لبخند خسته ای زد :
[ آره! تا بینهایت ]
بعد درحالی که تهیونگ خم میشد تا امگا رو به بغل بگیره و داخل برن ، همین حین امگا که از بلند شدن توسط آلفا خوف کرده بود ، جیغ بنفشی کشید که با لب های آلفا رو به سکوت رفت .
.
.
.
.
.
چند هفته ای میگذشت از زمانی که ایلوان تلاش میکرد با سوبین ارتباط بگیره .
که این امر همیشه باعث خنده ی امگای موفندقی میشد! محض رضای پادشاه میلان؟
آلفای محافظ مثل سنگ به جلوش خیره میشد بدون اینکه به بتای ظریف و زیبا توجهی کنه !
ایلوان حرص میخورد مثل چی ! اما چاره ای نبود صبر نیاز بود ، صبر !
YOU ARE READING
RED TYPEWRITER
Romanceسناتور کیم فردی باکمالات ، مستبد و مردسالار و دولتمندی بود که خیلی ها از جمله مادلین خواهان او بودن و همین حقیقت باعث میشد پیچک های حسادت خفهکننده خرخرهشُ بچسبه و نزاره نفس بکشه ! ************* اسم فیک : ماشین تحریر قرمز کاپل : ویکوک ، سیکرت ژا...