لیسا که نمیخواست بعد دیدن اون مرد توی خونه
جنی اونو تنها بزاره همون اطراف منتظر بود تا مردی
که داخل واحد جنی بود رو گیر بندازه و از امنیتش مطمئن بشه .با دیدن مردی مشکی بود که کلاهی سرش بود سریع پرید جلوش و خودشو انداخت روش ولی با دیدن چشمای سردش که بهش زل زده بود دیگه متوجه آشنا بودنش شد ولی به روی خودش نیاورد و عادی برخورد کرد .
لیسا : هی جلوتو بپا مردک ..
مرده که خیلی عادی برخورد کرد توجهی نکرد و همونجوری ار ساختمون رفت بیرون و پشت سرشم نگاه نکرد .
لیسا که فقط بهش زل زده بود بعد رفتنش سریع گوشی رو از توی جیبش بیرون آورد و به جیسو زنگ زد .
وقتی جیسو تماسو جواب داد لیسا لب زد : یکی از آدمای سم اینجا بود .
جیسو : تو رو که ندید !؟ نگو که خودتو لو دادی !! ..
لیسا : آروم باش آبجی؛ منو ندید ولی حس میکنم اینجا داره یه اتفاق هایی میوفته ! ..
جیسو : لیسا خودتو قاطی کارهایی که رئیس دستور نداده نکن و برگرد ..
لیسا : ولی ..
جیسو : میدونم میخوای چی بگی ولی بازم اون مرد پدرشه و نمیتونه به دختر خودش آسیب بزنه ..
لیسا : فهمیدم آبجی من قطع میکنم .
جیسو که متوجه لجبازی لیسا بخاطر جنی شده بود وقتی لیسا گوشی رو قطع کرد سریع به پدرش خبری
که از لیسا شنیده بود رو اطلاع داد تا اگه اتفاقی افتاد اون ازش خبر داشته باشه .لیسا بعد قطع کردن تماس گوشیشو خاموش کرد تا جیسو و بقیه ردیابیش نکنن و بتونه راحت آدمای سم رو که به اینجا هجوم آورده بودن رو شناسایی و بدون لو رفتن هویتش دخلشونو بیاره .
* خودم میگیرمت و مثل همه باید تقاص همه گناهانت رو پس بدی .. *
با شنیدن صدای کفش هایی که انگار از راه پله های ساختمون شنیده میشد لیسا دوباره خودشو پنهون
کرد و منتظر دیدن چهره فردی که از پله ها میومد پایین بود .وقتی بالاخره یکی ظاهر شد لیسا با تعجب به دختری که میدید؛ خیره موند * این که همون پلیس مزاحمه ! *
لیسا خواست آروم و یواشکی از ساختمون بره بیرون ولی ریسا گوشاش تیز بود و صدای پاهای لیسا رو شنید و اسلحه اشو از دور کمرش سریع بیرون کشید و خیلی جدی داد زد : کی اونجاست ؟!!
لیسا که چاره ای جز نشون دادن خودش نداشت از جایی که پنهون شده بود بیرون اومد و با بالا بردن دستاش لب زد : آروم باش من خودیم ..
ریسا با تعجب دستشو سمتش گرفت و لب زد : پلیس جعلیه !! ..
لیسا : چی ؟! پلیس جعلی !!؟ ..
YOU ARE READING
Forgotten Wounds❤️🩹
Mystery / Thrillerفیکشن : زخم های فراموش شده ژانر : مافیایی؛ جنایی؛ پلیسی؛ خانوادگی؛ عاشقانه؛ غمگین؛ اکشن؛ رمزآلود روزهای آپ : جمعه ها ساعت ۱۰ شب کاپل : جنلیسا و چهسو خلاصه : خلاصه : گذشته ی دردناکی که باعث و بانیه خیلی از اتفاقاتیه که توی زندگیشون افتاده و بچگی که...