لینو در اتاق رو باز کرد و با حجم زیادی دود و بوی سیگار روبه رو شد.
سمت مبل همیشگیش رفت و روش لم داد:اگه میدونستم اینجوری میشی نمیذاشتم بکنیش.
یکم دور اتاقو نگاه کرد:رفتش؟
سوبین ته سیگارشو توی زیر سیگاری پرش خاموش کرد و لیوانشو برداشت.
لینو چند تقه به میز جلوش زد:زندس؟
سوبین هومی گفت.
لینو اخماشو توی هم فرو برد:خیلی روی خودت فشار نیار...سکته میکنی.
سوبین لیوانش رو سر کشید و دوباره پرش کرد.
لینو بلند شد و لیوانو شیشه رو ازش گرفت:اوردوز میکنی...مسمویت الکلی میگیری.
و بعدش لیوان پر شده رو خودش خورد و بخاطر مزه عجیبش روی شیشه رو خوند:لعنت بهت...این 40سالشه!!
شیشه رو با احترام روی میز جلوی خودش گذاشت و از بین سیگارای سوبین یکیو برای خودش روشن کردو گفت:حرف بزن سوبین.
سوبین نفسی کشید:کارم باهاش تموم شد و گذاشتم بره...از فردا میاد سرکارش.
لینو دوباره روی مبل نشست:سکس باهاش چطور بود؟
سوبین جوابی نداد و بجاش گفت:فیلم دوربین اتاقمو میخوام.
لینو بهش نگاه کرد...میخواست مسخره بازی کنه اما حالت صورت سوبین جوری نبود که ازین شوخی ها خوشش بیاد.
سوبین گفت:همین الان میخوامش.
لینو بلند شد:میریزم توی فلش واست.
در اتاق رو باز کرد و ازش خارج شد.
جعبه دستبند ها هنوز روی میز بود و نگاه توخالی سوبین روش زوم شده بود.
نگاهش...احساساتش...قلبش...همشون خالی بودن.
هیچ حسی نداشت.
عشق؟
نه...اون دیگه بچه نبود.
جعبه رو برداشت و زیر میز انداختش.
حداقل اونجا دیگه جلوی چشمش نبود.
لینو درو باز کرد و فلشی رو روی میز گذاشت:از توی هارد پاکش کردم...توی اینه.
سوبین فلشو گرفت و لینو بادبزن یونجون رو برداشت بیرون رفت.
حداقل گاهی عاقلانه رفتار میکرد.
فلش رو به کامپیوتر جلوش وصل کرد.
فیلم از ثانیه ای که یونجون وارد اتاق میشد شروع شد.
و سوبین تا صبح بارها و بارها رقصیدن اون پسر رو نگاه کرد و چشماشو روی ادامش میبست.
--------------------------------------------------------------
YOU ARE READING
"upside down👥️"
Fanfiction"upside down" Writer:"Lony" Couple:"Soojun" Genre:"Romance"Smut"Dram"Angest" "از با من دوست میشی تا من یه نفرو دوبار نمیکنم🖤"