-53

153 23 51
                                    

• پارت پنجاه و سوم •

#healingpain

به سختی چشماشو باز کرد و بلافاصله دوباره بست ... نور خورشیدی که مستقیم تو چشماش میتابید سردردش رو بیشتر میکرد ...
دستشو جلوی نور گرفت که بتونه چشماشو باز کنه و دور و برشو نگاه کنه ‌...

با تعجب به اطرافش نگاه کرد ... اتاق نا آشنا به نظر میرسید و یادش نبود چجوری به اینجا اومده .

چشم چرخوند و با دیدن بدن برهنه‌ی دختری که کنارش خوابیده بود چشماش گرد شد و بلافاصله از تخت پایین رفت ... با دیدن بدن برهنه خودش ، لعنتی ای زیر لب گفت و دنبال لباساش گشت .

امکان نداشت ... این امکان نداشت ... کای چطور میتونست باور کنه که به احساس خودش خیانت کرده اونم وقتی که چشماش کسی جز سهون رو نمیدید ...

لارا تو‌ جاش غلتی خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند به کای نگاه کرد و گفت

_ صبح بخیر عشق من ...

کای از جا پرید و سعی کرد با لباساش بدن برهنشو بپوشونه ...
لارا به بدنش کش و قوسی داد و گفت

_ خجالتت برای چیه ؟ دیشب کارت حرف نداشت ...

کای با تته پته گفت

+ دروغ میگی ...

_ اوه نه ... دروغ نمیگم ... کارت واقعا خوب بود ...

+ نه نه ... منظورم اینه که من باهات نخوابیدم لارا ...

لبخند لارا محو شد و از جاش بلند شد .

_ منظورت چیه که نخوابیدی ؟

+ من... منظورم اینه که من باهات نخوابیدم ... یعنی ... چیزی یادم نمیاد ...

کای بخاطر زیاده روی تو مشروب خوردن به خودش لعنت فرستاد و سعی کرد اتفاقات دیشب رو به خاطر بیاره ...

_ چیزی یادت نمیاد چون تا خرخره مست بودی احمق ... دیشب واسه بودن با من التماس میکردی و الان میزنی زیرش ؟ فکر کردی این حقه هات رو من جواب میده ؟

+ لارا ... هر چی بین ما بوده خیلی وقته تموم شده ... خودت تمومش کردی ... من ... من الان به کس دیگه ای علاقه دارم ...

لارا پوزخند حرصی ای زد و گفت

_ باورم نمیشه ... دیشب جوری ازم خواهش میکردی که حس میکردم توام میخوای به من برگردی ...

+ متاسفم ...

لحن لارا یه دفعه مهربون شد و جلوی کای ایستاد و گفت

_ عزیزم ... ما میتونیم دوباره شروع کنیم ... کای ...چند وقت دیگه میخوام بابا رو راضی کنم که واسه یه سری کارا برم روسیه ...  لطفا بیخیال دوستات شو و با من بیا بریم ... میتونیم همه چیزو از نو بسازیم ...

اخمای کای توهم رفت و با عصبانیت گفت

+ چه چرتی داری میگی ؟ کیو ول کنم ؟ برادری که تازه پیدا کردم ؟

Healing Pain Where stories live. Discover now