وارد کلاس شد و ردیف آخر نشست. اصلا دلش نمیخواست که استاد احمق بی لیاقتش رو ببینه. سهون کنارش نشست و گفت:"جلسه بعدی نوبت منه و نمیدونم چه کوفتی رو انتخاب کنم."
بکهیون چپ چپ نگاهش کرد و سهون گفت:"راستی، یادت نره امروز میریم آتلیه ها، باید ازت عکس بگیرم."
بکهیون سرش رو تکون داد و گفت:"باشه، حواسم هست."
-:"خوبه. تو پروژه رو چکار میکنی؟"
-:"نمیدونم."
-:"نری دوباره تز جدید بدیا؟
بکهیون با اخم نگاهش کرد و گفت:"دلت میخواد بکشمت؟"
سهون خندید. با صدای پیامکش، گوشیش رو برداشت و با دیدن پیام دکتر عزیزش، سریع چتش رو باز کرد:"سلام بکهیون. گفته بودی امروز یه کلاس مزخرف داری، خواستم برات انرژی بفرستم."
بکهیون با ذوق زد:"دکتتترررر... انرژی دریافت شد. ولی اصلا دوست ندارم سر کلاس همچین استادهایی بشینم. واقعا نادون و عقب مونده ان."
-:"چرا؟"
-:"استاد خنگ ما گفت که یه مجموعه درست کنید که خلاقانه باشه و من خلاقانه ترین مجموعه ممکن رو برای کلاسم درست کردم. و گِس وات؟ گفت دوباره باید عکاسی کنم و مجموعه من رو نپذیرفت."
-:"مگه چی بوده؟"
-:"دوست داری برات بفرستم؟ البته اگر به هنر علاقه داری و کلا عکس دوست داریا! نمیخوام یه موقع بمونی تو رودروایستی و اینا!"
چند تا ایموجی خنده براش اومد و در نهایت، متن پیام:"نگران نباش. نهایتا چیزی از هنر نمیدونم. ولی دوست دارم بدونم چه عکسهایی گرفتی که داری اینطوری حرص میخوری!"
-:"دکتر، خیلی کنجکاویا! ولی اشکال نداره. الان برات عکسها رو میفرستم. یه کوچولو صبر کن."
و سریع وارد درایو ابریش شد و پوشه عکس رو برای چانیول فرستاد و گفت:"ببینش و نظرت رو بگو. میخوام نظر واقعیت رو بدونم. ما دوستیم دیگه! اگر تو بهم نظرت رو نگی، کی بگه؟"
ایموجی خنده با لایک براش اومد و بعد متن پیام:"صبر کن الان نگاه کنم و بهت نظرم رو بگم. یه کوچولو صبر کن."
بکهیون لبخندی زد و نوشت:"باشه دکتر. منتظرم."
و رو به سهون گفت:"چانیول ازم خواست عکسام رو براش بفرستم. براش فرستادم و گفت صبر کنم تا نظرش رو بهم بگه!"
سهون ناباورانه بهش نگاه کرد و گفت:"بکهیون، تو واقعا اینکار رو نکردی، مگه نه؟"
-:"کردم."
-:"اگر بلاکت کرد و ازت فرار کرد، یاد میگیری که بعد از این، قبل هر اقدام غیر عقلانیت، از من، نظر بپرسی."
بکهیون بهش چشم غره رفت و منتظر جواب چانیول موند.
U^ェ^UU^ェ^UU^ェ^UU^ェ^U
YOU ARE READING
BonBon
Fanfiction#bonbon Couple: ChanBaek Genre: Fluff, Romance, Daily life, Daddy kink, NC +18 Story detail: از نظر همه، بیون بکهیون به پسر شیطون، تخس، آزاردهنده، نویزی و حساس بود. کسی که عاشق عکاسی و عکسهاش بود و فقط کافی بود کسی به هنرش اعتراض کنه که قلبش بشکن...