Part 20

499 127 370
                                    

به زور چشماش رو باز کرد. بدنش درد میکرد. لبخندی زد و گفت:"3 بار انجامش دادم. همینهههه!!! من خیلی جذابم."

به جای خالی چانیول نگاه کرد و به زور از روی تخت بلند شد. تیشرت چانیول و یه شورت تنش بود. از اتاق بیرون رفت و گفت:"یول؟"

صدای چانیول رو از طبقه پایین شنید:"بکهیون، من پایینم."

-:"من چطوری بیام پایین؟ کونم درد میکنه، کمرم درد میکنه، حتی پاهام جون هم نداره."

صدای خنده چانیول رو شنید و کمی بعد، صدای پاهاش. از پله ها بالا اومد و گفت:"منتظر بودم بیدار بشی خودم بیارمت پایین."

بکهیون لبخندی زد و دستهاش رو باز کرد و چانیول بغلش کرد و گفت:"خوب خوابیدی؟"

دستش رو زیر باسن بکهیون برد و بلندش کرد. بکهیون در حالیکه پاهاش رو دورش حلقه میکرد، گفت:"بیهوش شده بودم. حتی نفهمیدم کی از پیشم رفتی. راستی ساعت چنده؟"

-:"11 صبح."

-:"خیلی گشنمه. دیروز حتی نذاشتی چیپسم رو بخورم."

-:"با عکسهایی که فرستاده بودی، انتظار داشتی بذارم چیپس بخوری و نگاهت کنم."

بکهیون با شیطنت لبخند زد و گفت:"دیدیشون زدی بالا، مگه نه؟ داشتی تمام مسیر به خوردن من فکر میکردی؟"

چانیول اسپنک آرومی به باسنش زد و گفت:"شانس آوردی سالم رسیدم خونه."

بکهیون با ذوق گردن چانیول رو بوسید و گفت:"خیلی بهم خوش گذشت."

چانیول، بکهیون رو روی صندلی میز غذا خوری گذاشت و گفت:"به منم."

و بعد موهاش رو نوازش کرد و سرش رو بوسید. بکهیون با ذوق لبخند زد و گفت:"خودت خوردی؟"

-:"نه. منتظر بودم با هم بخوریم."

-:"خوبه. امروز که نمیری بیمارستان؟"

-:"ساعت 3-7 بیمارستانم."

بکهیون لبهاش رو آویزون کرد و گفت:"من تنها چکار کنم؟"

-:"میخوای بیای پیشم؟ یا سهون بیاد اینجا؟"

بکهیون فکری کرد و گفت:"سهون گزینه خوبیه. باید ببینم تونست یکی رو بکنه یا نه!"

چانیول متعجب خندید و بکهیون گفت:"تو نخ یه نفریه و طرف بهش پا نمیده. باید بهش یاد بدم چکار کنه."

چانیول با خنده سر تکون داد و گفت:"تو خیلی بلدی؟"

-:"بله. من دکتر پارک چانیول رو تور کردم. تازه کاری کردم که چند ساعت زودتر بیاد خونه من رو بکنه. اونم نه یه بار، چند بار!"

چانیول خندید و بکهیون گفت:"داشتم به لوکیشن های جدید فکر میکردم؟"

چانیول سوالی گفت:"لوکیشن جدید؟"

BonBonWhere stories live. Discover now