روی لاوست مبلمانش نشسته بود و بکهیون، کمرش رو به سینه ش تکیه زده بود و با هم برنامه تلویزیون رو نگاه میکردن. یه برنامه ای که بکهیون خیلی دوست داشت ولی چانیول هیچی ازش نمیفهمید. دونه دونه، توت فرنگی ها و بلوبری و کلا هر میوه و تنقلاتی که داشتن رو توی دهن بکهیون میذاشت و بکهیون با نویزی ترین حالت ممکنه میخوردشون و تهش یه صدایی از سر ذوق و لذت در می آورد.
تیشرت و شلوارک چانیول رو پوشیده بود و چانیول حس میکرد به شدت خوردنی و خواستنی شده. حدود یکساعت که گذشت، بکهیون خمیازه ای کشید و گفت:"فکر کنم زیادی خوردم. خوابم گرفت."
چانیول بوسه ای روی موهاش گذاشت و گفت:"میخوای بخوابی؟"
-:"نه. باید برم خونه."
چانیول به ساعت نگاه کرد و گفت:"الان؟"
بکهیون گفت:"دلم نمیخواد برم ولی مامان تنها میمونه. مامان از تنهایی خوابیدن میترسه."
چانیول سر تکون داد و گفت:"باشه. هر وقت بخوای میرسونمت."
بکهیون سمتش برگشت و با شیطنت نگاهش کرد و گفت:"همینطوری من رو میرسونی؟"
چانیول با پوزخند نگاهش کرد و بکهیون خودش رو بیشتر سمتش کشید و گفت:"ددی، بیبی دلش میخواد قبل از رفتن، یکم باهات پورن ببینه."
چانیول ناباورانه بهش نگاه کرد و بکهیون سریع کنترل رو از روی میز برداشت و گوشیش رو به تلویزیون وصل کرد و گفت:"نمیخوام و نمیشه، نداریم. من همیشه فانتزی داشتم با ددیم پورن ببینم."
چانیول درمونده گفت:"شاید ددیت دوست نداشته باشه!"
-:"ددی خوب ددی ایه که هر چی بیبیش دوست داشته باشه، اونم دوست داشته باشه. تو که نمیخوای ددی بدی باشی؟"
و با اخم و عصبانیت به چانیول نگاه کرد. چانیول آروم گفت:"و ددی خوب، ددی ایه که اگر بیبیش کاری کرد که درست نبود، تنبیهش کنه."
بکهیون صورتش رو کج و کوله کرد و گفت:"چرا همیشه ددی ها دوست دارن اینکار رو بکنن؟ واقعا تنبیه بیبی انقدر لذت داره؟ وقتی میتونن ببوسنش، لمسش کنن، لذت ببرن، آخه تنبیه؟ تو بیا ددی خوبی باش و به حرف بیبیت گوش کن. مطمئن باش من کاری نمیکنم که اذیت بشی."
چانیول پوزخندی زد و گفت:"چرا پورن دوست داری؟"
بکهیون به دیوار رو به روش خیره شد و گفت:"چون چیزایی رو میبینم که تو واقعیت نمیبینم؟"
-:"دوست داری تو واقعیت ببینی؟"
-:"نه. دوست ندارم. تو پورن بیشتر حال میده."
چانیول خندید و کنترل رو از دستش گرفت و خاموشش کرد و گفت:"پورن خوب نیست. بهت گفتم هیچ وقت نگاه نکن. حاضرم باهات فیلم های خاک بر سری ببینم، ولی پورن نه!"
YOU ARE READING
BonBon
Fanfiction#bonbon Couple: ChanBaek Genre: Fluff, Romance, Daily life, Daddy kink, NC +18 Story detail: از نظر همه، بیون بکهیون به پسر شیطون، تخس، آزاردهنده، نویزی و حساس بود. کسی که عاشق عکاسی و عکسهاش بود و فقط کافی بود کسی به هنرش اعتراض کنه که قلبش بشکن...