Part 13

676 149 276
                                    

سمت بکهیونی که خسته روی صندلی نشسته بود و معلوم بود ناراحته، رفت و روی صندلی نشست و دستش رو گرفت و گفت:"بکهیون، خوبی؟"

بکهیون با لبهای آویزون سر تکون داد و گفت:"باید خوب باشم."

-:"چی شده؟"

بکهیون بهش نگاه کرد و گفت:"با بابات رابطه ات خوبه؟"

چانیول بهش نگاه کرد و گفت:"میشه گفت. من کاری به کارش ندارم، اونم کاری به کارم نداره. هر از چند وقتی هم که همدیگه رو میبینیم."

-:"من با بابام رابطه ام افتضاحه. وقتی پیام میده بهم، دلم میخواد بهش فحش بدم."

-:"بهت پیام داده؟"

بکهیون سرش رو تکون داد و گفت:"بهش گفتم بهم پیام نده. حتی اگر من رو دیدی، بازم به روت نیار، ولی بازم، بهم پیام میده. نه پیام خوب و ازین جور حرفا... ازون پیامهایی که دلم میخواد هر چی از دهنم در میاد بهش بزنم. ولی مامانم گفته فحش ندم."

لبهاش آویزون بود و حتی درخشش گونه هاش کم شده بود. چانیول دستهاش رو نوازش کرد و گفت:"چی بهت گفته؟"

-:"بهم زده کاری نکنم که آبروش رو ببرم."

چانیول متعجب نگاهش کرد و بکهیون گفت:"اون همیشه دلش میخواد آبروش حفظ بشه. فکر کرده چون از خانواده خوبیه، میتونه همه رو تحت کنترل بگیره. ولی میدونی، به هیچ جام نیست. اون با مامانم بدرفتاری کرد، با من بدرفتاری کرد. اون عجوزه پیر هم از خودش بدتر، به مامانم سیلی زد و روش آب پاشید که از زندگیش بریم بیرون. ما اصلا کاری بهش نداشتیم. اون فقط ترسید که ما براش مانع بشیم."

چانیول لبخندی زد و گفت:"اون فکر میکنه تو آبروش رو میبری؟"

-:"آره."

-:"رو چی حساسه؟"

بکهیون متفکرانه گفت:"اینکه کسی بفهمه من بچشم، اینکه بفهمن من همجنسگرام. دیگه... معروف بشم ... حتی از اینکه من عکس بگیرم هم متنفره فکر میکنه من بی استعدادم و به درد عکاسی هم نمیخورم."

چانیول خندید و گفت:"میای بریم بترکونیمش؟"

بکهیون متعجب گفت:"بترکونیمش؟ چطوری؟"

-:"پا بذاریم رو هر چی که روش حساسه!"

-:"ولی من دوست ندارم کسی بفهمه من پسر اونم."

-:"همه چیز به جز اون. عکس بگیریم، معروف بشی، همه بشناسنت و تو همه جا بگو من بابا ندارم، بابای من در عین اینکه زنده است، ولی ارزشش از تخمِ سگم هم کمتره."

-:"ولی من که سگ ندارم."

-:"سگ دوست داری؟"

-:"آره."

-:"سگ هم میخریم."

بکهیون با ذوق گفت:"الان چی گفتی؟ بریم بترکونیمش؟ بریم. من پایه ام."
چانیول خندید و گفت:"خب، بریم من لباسم رو عوض کنم و بریم بترکونیمش."

BonBonWhere stories live. Discover now