روی کاناپه لم داده بود و پاهاش رو دراز کرده بود. چانیول با لبخند براش میوه پوست کند و توی بشقاب گذاشت و داد دستش. بکهیون با اخم بهش نگاه کرد و گفت:"تو خیلی بدی. با اینکارهات نمیتونی دلم رو به دست بیاری."
چانیول خندید و گفت:"چرا بدم؟"
-:"تو کاری کردی که من الان درد دارم. سوزش؟ نمیدونم ولی حس خوبی اونجا نیست و نمیتونم راحت دستشویی کنم. همه ش هم تقصیر توئه!"
چانیول دستش رو گرفت و بوسید و گفت:"بک، چون اولین بارت بود اینطوری شد."
-:"تازه قول دادی امروز من رو خشن بکنی ولی نمیکنی."
-:"من اگر الان تو رو خشن بکنم، مریض میشی. عفونت میگیری. فعلا باید مراقبت باشم تا بهتر بشی و بعد، سری بعدی، کاری رو میکنم که دلت بخواد."
-:"سری بعدی هم اینطوری درد داره؟"
-:"کمتر."
-:"ایش. این خیلی بده. چرا باید بعدش درد داشته باشه؟"
-:"کم کم بدنت بهش عادت میکنه."
بک اخم غلیظی کرد و گفت:"بدن من کم کم عادت میکنه و کسی که عشق و حال میکنه هر بار، تویی. این انصاف نیست."
چانیول متعجب نگاهش کرد و بکهیون گفت:"چرا فقط من باید درد بکشم؟ چرا من وقتی میرم دستشویی باید حس کنم دارم جزغاله میشم و اشکم در بیاد؟ چرا تو نه؟"
-:"خب ..."
-:"خب نداره. تو باید تنبیه بشی."
چانیول سری تکون داد و گفت:"هر تنبیهی که بذاری قبول میکنم."
بکهیون متفکرانه گفت:"خبببب ... باید کلی ماساژم بدی. با روغن. از اونا که تو دراماها نشون میدن. بعدش باید بریم خرید کنیم. کلی وسیله برای دوشنبه لازم دارم. بعد اینکه باید برای انجام تکالیفم هم کمک کنی چون من درد دارم."
-:"باشه. اول کدوم رو انجام بدیم؟"
-:"خرید. چون تا اونا نباشه، نمیتونم کارهام رو انجام بدم."
و بعد با چشمای گشاد به چانیول نگاه کرد و گفت:"منظورم این نیست پول وسایلام رو بدی. فقط حملشون کن. چون درد دارم نمیتونم چیزی بلند کنم. پولشون رو خودم میدم."
-:"چرا نباید من پولشون رو بدم؟"
-:"چون من بخاطر عشقم باهات خوابیدم ولی اگر وسایلام رو بخری، حس میکنم که ... "
حرفش رو خورد. چانیول با دستهاش، صورتش رو قاب گرفت و گفت:"به همچین چیزایی فکر نکن بکهیون. من دوست دارم برای تو خرید کنم. ولی اگر خودت دوست نداشته باشی، بهت اصرار نمیکنم. نمیخوام حس بدی بهت بدم. فهمیدی؟"
-:"اوهوم. حالا هم من رو بغل کن ببر اتاق تا لباسام رو بپوشم."
چانیول خندید و دستش رو زیر زانو و زیربغل بکهیون گذاشت و گفت:"هر بار باید اینکارها رو هم بکنم؟"
YOU ARE READING
BonBon
Fanfiction#bonbon Couple: ChanBaek Genre: Fluff, Romance, Daily life, Daddy kink, NC +18 Story detail: از نظر همه، بیون بکهیون به پسر شیطون، تخس، آزاردهنده، نویزی و حساس بود. کسی که عاشق عکاسی و عکسهاش بود و فقط کافی بود کسی به هنرش اعتراض کنه که قلبش بشکن...