این پارت کلا محتوای اسمات داره، لطفا شرایط سنی رو رعایت کنید.
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
واقعا عمل سختی بود. امیدوار بود نتیجه ش خوب باشه. اون پسر جوون لایق این بود که بتونه دنیا رو ببینه. دست چپش رو روی شونه راستش گذاشت و فشار داد و کمی سرش رو به چپ و راست تکون داد. نفس عمیقی کشید و سمت اتاقش رفت. وقتی وارد اتاقش شد، به ساعت نگاه کرد. عدد 8 رو نشون میداد. فکر نمیکرد عملش انقدر طول کشیده باشه. معمولا بیشتر از یکی دو ساعت نمیشد و الان نزدیک به 4 ساعت بود که توی اتاق عمل بود!
روی صندلیش نشست و گوشیش رو از توی کشو برداشت. بکهیون توی خونه تنها بود و مامانش تازه رفته بود. نگران بود که یه جا نشسته باشه و غصه خورده باشه. دید چند تا پیام فرستاده ولی ترجیح داد زنگ بزنه و صداش رو بشنوه. با سومین بوق، بکهیون جواب داد:"سلام ددی."
باز ددی صدا شده بود؟ لبخند خسته ای زد و گفت:"سلام بکهیون. خوبی؟ ببخشید تنهات گذاشتم."
-:"تازه عملت تموم شده؟"
-:"آره. همین الان اومدم بیرون و سریع بهت زنگ زدم. میخواستم صدات رو بشنوم."
-:"خوب بود؟ خیلی نگرانش بودی."
-:"خوب بود ولی باید منتظر باشیم ببینیم نتیجه چی میشه."
-:"من مطمئنم که حالش خوب میشه."
-:"امیدوارم."
و سکوت شد. خسته گفت:"خونه که حوصله ت سر نرفته؟ منم الان دوش میگیرم میام خونه. تا 10 نمیمونم."
-:"نه. تا رسیدم یه آهنگ ضبط کردم تو اینستاگرام آپ کردم. کلی لایک و ویو خورد و کلی فالور جدید پیدا کردم. بعدش هم که چند تا عکس از خودم تو خونه گرفتم، برات فرستادم که وقتی از عمل اومدی ببینی خستگیت در بره و دلت کمتر برام تنگ بشه. بعد اون هم یکم غذا خوردم و کارای دانشگاهم رو کردم. الان هم روی کاناپه دراز کشیدم و دارم فیلم میبینم."
-:"پس من هم سریع میام خونه تا با هم شام بخوریم و روز اول با هم بودنمون رو جشن بگیریم."
-:"هنوز پیامهام رو ندیدی مگه نه؟ یا ویدیوم رو؟"
-:"نه. گفتم که، خواستم صدات رو بشنوم."
-:"پس اول ویدیوی اینستاگرامم رو ببین و بعد، پیامام رو. منم مثل پسر خوبی که بهت قول دادم، منتظرت میمونم. هیچ جای خونه رو هم کثیف نکردم."
چانیول خندید و گفت:"نیام خونه بعد ببینم؟"
-:"نه اول ببین بعد بیا خونه."
-:"چرا حس میکنم شیطنت کردی؟"
-:"اشتباه حس میکنی! من فقط بخش کمی از هنرم رو بهت نشون دادم. تلاش میکنم کم کم بهت نشون بدم که یه موقع، احیانا، برات خسته کننده نشم."
YOU ARE READING
BonBon
Fanfiction#bonbon Couple: ChanBaek Genre: Fluff, Romance, Daily life, Daddy kink, NC +18 Story detail: از نظر همه، بیون بکهیون به پسر شیطون، تخس، آزاردهنده، نویزی و حساس بود. کسی که عاشق عکاسی و عکسهاش بود و فقط کافی بود کسی به هنرش اعتراض کنه که قلبش بشکن...