سلام دونه های برف،قبل شروع پارت،میخواستم بگم لطفا به چنل زیر بپیوندید:)
skz_ficme
اینجا فیکشن ها و وانشات و ادیت های بیشتری میتونیم تقدیم حضورتون کنیم:)♡
_______________________________________
Pov Hyunjin
هیونجین:من قرار نیست برم فلیکس،واقعیتو میخوام بدونم،کی پیانو میزنه؟
جلوش ایستادم، تو چشمایی که حالا یکم خسته و گنگ و گیج بودن.
به چشماش نگاه کردم،این نگاه ها بوی بی اعتمادی و رها شدن میدادن،فلیکس نیاز داشت که از جانب یک نفر مطمئن شه و به اطمینان برسه تا شروع به حرف زدن بکنه.
فلیکس ساکت مونده بود جوری که انگار میخواست اجازه بده تا حرف بزنم قانعش کنم و نمیخواست تخس بازی دربیاره و برای یبارم که شده منطقی برخورد کنه برای همین از موقعیت استفاده کردم.
سعی کردم با صدای آرومتر از قبل صحبت کنم،جوری که مطمئنش کنم.
هیونجین:فلیکس،من جز اینجا تو سئول جایی برای رفتن ندارم،برای بدست آوردن این موقعیت تحصیلی خیلی سختی کشیدم،قرار نیست بزارم برم،درواقع آدمی نیستم که تا ته خیار تلخ شه بزارم برم و پشت بقیه رو خالی کنم.
من....من فقط میخوام بدونم اون بالا چخبره،آدمی که میره اونجا،یا شاید ی موجود ماورایی،نمیدونم ولی هرچی هست میخوام ته قضیه رو دربیارم،لطفا فقط بیا واقعیت رو تو این یکسال بهم بگو،خواهش میکنم ازت.
حالا چشم های فلیکس آروم گرفته بودن،انگار چشمای فلیکس هیزمی بودن که آتیش گرفته بودن و میسوختن و حالا با حرفام آبی روی این اتیش ریخته شده بود و هیزم چشمای فلیکس آروم گرفته بودن.
دمی گرفت که معلوم بود حرفی واسه گفتن پیدا کرده.
فلیکس: هیونجین،ما اگر میدونستیم اون شخص سوم کیه تا الان انداخته بودیمش گوشه زندان و موجود ماورایی؟مگه فلیم ترسناک آمریکاییه؟همیشه همه اسناد بر این بوده که من شبح پیانوم،ولی من انقدر احمق نیستم که نصف شب برم بالا که بشینیم پیانو بزنم،اگر قرار بود پیانو بزنم و به پیانو ادامه بدم هیچوقت خونه پدریمو ترک نمیکردم.
از کنارم گذشت و روی تخت پیش جونگین نشست و چشماشو بست و جونگین که تاحالا ساکت بود تصمیم گرفته بود حالا حرف بزنه.
جونگین:درسته،همه فکر میکنن فلیکس اون نفر سومه ولی هیچوقت ثابت نشد.
حرف همشون درست بود و منم نگفته بودم فلیکس همون فردیه که طبقه سوم پیانو میزنه.
هیونجین:مگه من گفتم فلیکس اون....اون...آه اسمش چی بود.
به مغزم فشار میوردم ولی یادم نمیومد فلیکس به چه اسمی صداش کرده بود،چون من محو اون دونه های قهوه‌ی جا خوش کرده روی صورتش بودم وقتی که از اون اسم استفاده کرد.
فلیکس:شبح پیانو
بعد از تکرار اون اسم توسط فلیکس بشکنی زدم.
YOU ARE READING
°present but without a body °
Romanceهوانگ هیونجین،کسی که با زحمت زیادی تونسته رشته مورد علاقشو تو بهترین دانشگاه سئول قبول بشه،ولی تو روز ثبت نام خوابگاه خواب میمونه و مجبور میشه به یکی از قدیمی ترین خوابگاه‌ها بره. جایی که از اولین قدمی که داخلش گذاشت متوجه عجیب بودن مکان و افرادش شد...
