والا ما ی گروه زدیم تو تلگرام برای حرف زدنوتحلیل پارت و جواب کامل دادن به یسری کامنت ها،آهنگ های هر پارت و همچنین یسری ویدئو و اینا اونجا قرار میگیره.
میتونید elipresent رو سرچ کنید به جمع ما خوشبیایید
________Pov Hyunjin
هیونجین:دیروز بعد از ظهر هم وقتی با فلیکس داشتیم برمیگشتیم خوابگاه دیدیم مغازه بازه،میخواستم اون موقع بیام ولی نشد،فلیکس میگفت مریض شدید،انقدر زود خوب شدید که ظهر مغازه رو باز کردید؟
تردید و شک بیشتری تو صورتش اومد،اینچرا همچین میشه؟
مینهو:من اصلا دیروز مغازه نیومدم،چطور ممکنه مغازه باز بوده باشه وقتی من کل دیروز خونه بودم...؟
با حس شنیدن این حرف حس کرد چکشی تو سرم خورده.
اون نبود کلا مغازه دیروز؟پس چطثر کسی وارد مغازه شده؟هیونجین:پس احتمالا کسی از آشنایان بوده.
زبونشو روی لبش کشید نگاهشو از من به زمین،عین چوب خشک وایساده بودم و زل زده بودم بهش.نمیخواد چیزی بگه؟وا.
مینهو:کسی کلید مغازه رو نداره
سمت قفل در رفت و جلو قفل زانو زد و بهش نگاهی انداخت،همراه باهاش رفتم و نگاهی به قفل انداختم.
قفل اسیب دیده بود،درسته اسیب کوچیکی بود و به چشم خیلی نمیومد ولی معلوم بود یکی خیلی سعی کرده بود در رو باز کنه ومتاسفانه موفق هم شده بود
مینهو از روی زانوهاش بلند شد و نگاهی بهم انداخت.
قیافه گنگی داشت معلوم بود که چیزی نمیدونه در این باره،و البته شاید صرفا مینهو بازیگر خوبی بود و دیروز خودش تو مغازه بوده.
ولی مگه میشه خودش به قفل مغازه خودش اسیب برسونه؟مینهو: میگم چرا صبح موقع باز کردن در یکم سخت کلید تو قفل چرخید،ممنون که اطلاع دادی هیونجینا،حتما امروز پیگیری میکنم.
خب تونستی کتاب مورد نظرتو پیدا کنی؟تازه یادم اومد من به بهونه کتاب اینجام نه به دلیل گشتن مغازه.قیافه متاسفی به خودم گرفتم و دستی به موهام کشیدم.
هیونجین:آه،نه مینهو هیونگ،متاسفانه پیداش نکردم،خب من باید برم،حقیقتا فلیکس مریض شده با این که سونگمین پیششه ولی ترجیح میدم خودمم اونجا باشم.
ابرویی بالا انداخت و سری تکون داد.
مینهو:امیدوارم سریع تر بهبودشو پیدا کنه،باشه پس،خدافظ
قبل از این که خودم بخوام از مغازه برم بیرون دست مینهو روی کمرم قرار گرفت و در رو باز کرد و بدنمو به بیرون ی هول کوچیک داد.
رسما داره میندازتم بیرون!
لبخندی کوچیکی زدم از مغازه بیرون اومدم،یکم که اژ مغازه دور شدم رینگ نقرهایی که تو جیبم بود رو بیرون اوردم و با دقت بهش نگاه کردم.
پشت رینگ نوشته بود " برای هانجیسونگ عزیزم "
حتی اگر تا الان شک داشتم این رینگ برای جیسونگه الان مطمئن شدم قبل گم شدن جیسونگ،جیسونگ صد در صد پیش لی مینهو بوده.
رینگ رو دوباره توی جیبم قرار دادم،حس بدی کل وجودمو گرفت،اگر مینهو بلایی سر جیسونگ آورده باشه که باعث این غیب یهویی اون باشه،پس صد در صد میتونه بلایی هم سر فلیکس بیاره.چون فلیکس به گفته جیسونگ،خیلی برای مینهو عزیزه.
یاد خواب چند شب پیش افتادم،و البته تعبیری که داشت،بیشتر ترس به جونم افتاد و وقتی به خوابگاه رسیدم نگاهی به کل ساختمون انداختم،لی فلیکس داری با وجودم چیکار میکنی که در این حد نگرانتم.

BẠN ĐANG ĐỌC
°present but without a body °
Lãng mạnهوانگ هیونجین،کسی که با زحمت زیادی تونسته رشته مورد علاقشو تو بهترین دانشگاه سئول قبول بشه،ولی تو روز ثبت نام خوابگاه خواب میمونه و مجبور میشه به یکی از قدیمی ترین خوابگاهها بره. جایی که از اولین قدمی که داخلش گذاشت متوجه عجیب بودن مکان و افرادش شد...