Part 13 (جونگین)

99 24 23
                                    

خاک عالم،چقدر این پارت کوتاه شد.....بعد این پارت ی پارت دیکه میزارم اصن به دلم نمیشینه اینطوری عه.

https://t.me/skz_ficme

تشریف بیارید تلگرام چایی شیرینی بخوریم(اشانتیون ی هیونلیکس و مینسونگ و چانمین به غید قرعه پخش میکنیم کاملا اصل!!!! رفتم کردمشون تو گونی اوردم)

_____________________

Pov Hyunjin

بدنم از تکون نخوردن و جابه‌جا نشدن زیاد کرخت شده و قبل این که بتونم تکون بخورم،حس کردم موهای یکی داره بینیمو قلقلک میده و ساعد دستم تو دهن یکیه
آروم پلک چپمو باز کردم و سرمو بردم بالا و با فلیکسی مواجه شدم که پشت به من تو بغلم خوابه و درحال گاز گرفتن دست منه.
آروم جوری که بیدارش نکنم دستمو از دهنش بیرون کشیدم و با کمر درد بشدت بدی روی تخت قدیمی فلیکس نشستم، حدس این که موهام تو هوا پخش شده کار سختی نیست.
از جام بلند شدم که باصدای "هوم"فلیکس مواجه شدم،کمرمو انگار با تبر زدن دستمو به کمرم زدم و کمی کمرمو سمت جلو بردم و از اتاق بیرون اومدم،در اتاق رو آروم بستم که باعث نشه فلیکس بیدار شه.

جونگین:چند ماهته هوانگ؟

با شنیدن صدای جونگین از جام پریدم و نزدیک بود برم تو در و همه زحماتم واسه آروم بودن و بیدار نکردن فلیکس دود شه بره هوا.
جونگین:آره ولی فردا هم وقت هست چه عجله ایی داری؟

هیونجین:امروز راحت‌ترم،بقیه کجان؟

جفتمون روی صندلی میز ناهار خوری کوچیک نشستیم،کمی از قهوش مزه کرد.
جونگین:خوابن،نمیخوای صورتتو بشوری یا موهاتو شونه کنی مطمئن باش اینطوری جذاب نیستی هوانگ.

بی توجه به حرفش به حرف خودم ادامه دادم

جونگین:جواب پس باید بدم؟

جونگین:اشتباه کردی

جونگین چرا انقدر عصبیه امروز؟از جام بلند شدم،کمرم هنوز درد میکنه ولی الان بیشتر فکرم درگیر رفتار عجیبه جونگینه،اون یکی از افرادی بود که حس میکردم قرار نیست خیلی عجیب باشه،البته شاید اشتباه میکردم،اینجا همه چی عجیبه همه‌چی.
وارد دسشویی شدم،دستی به موهام کشیدم،اگر سایت دانشگاه خراب نمیشد من مجبور نبودم این همه راه برم.تازه اونم بدون ماشین.
شاید باید سریع تر راه بیوفتم،آب سردی به صورتم زدم و مسواک‌ سریعی به دندونام کشیدم و از دسشویی خارج شدم.
سمت اشپزخونه رفتم که فهمیدم‌ جونگین دیگه داخل اشپزخونه نیست،لیوان قهوش با کمی قهوه رها شده.

ترسیده از جام پریدم،این بار دومیه که سر صبحی ترسیدم،چرا انقدر پاهاشون سبکه

هیونجین:باید برم دانشگاه سایت کار نمیکنه باید حضوری برم برای ثبت نام...چرا زیر چشمات گود شده،چرا بیداری خودت؟
فلیکس: بیدار شدم اب بخورم،اگر سایت برای تو خرابه پس برای هممون خرابه،منتظر باش باهم بریم
هیونجین:فردا هم وقت هست،اگر خسته ایی برو بخواب

فلیکس دستی به موها و گردن سفیدش کشید و کمی لبشو جلو داد،انگار داشت فکر می‌کرد که کارای امشبش باعث درگیری فرداش میشه یا نه.

هوا برفیه،دونه های برف آروم آروم پایین میان و روی زمین میشینن،کدوم آدم دیوونه ایی تو‌ این سرما پنجره باز میکنه؟

جونگین:نبندش...

به سمت در چرخیدم،چرا نبندم؟اصن چرا جونگین اینجاست

______________

تشریف بیارید پارت بعدی بهتون اطلاعات بدم^^
(نمیدونید چقدر از کامنتاتون ذوق میکنم)

°present but without a body °Donde viven las historias. Descúbrelo ahora