Part 23

774 185 52
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

به سمت فضای کوچکی که پشت ستون‌های بزرگ مرکز خرید قرار داشت قدم برداشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


به سمت فضای کوچکی که پشت ستون‌های بزرگ مرکز خرید قرار داشت قدم برداشت. با پرس و جو از افراد فهمیده بودن که مین‌هیوک در این ساعت برای سرکشی به طبقه هفتم مرکز میاد و با توجه به موقعیت مکانی و شلوغی اون قسمت، بهترین گزینه برای اجرای نقشه هوشمندانه‌شون دقیقا همونجا بود.

جوهان برای طبیعی بودن نقشه، تو یکی از مغازه‌ها خودش رو سرگرم کرده بود و هوسوک هم در همون نزدیکی قرار داشت. برنامه این بود که جوهان با دیدن مین‌هیوک توجه‌ش رو جلب کنه و اون رو به گوشه‌ای خلوت بکشونه. بعد به محض اولین لمسی که صورت گرفت، امگا فریاد اعتراضش رو بلند کنه و هوسوک سریعا خبرنگارها رو به اونجا بکشونه. کاملا تمیز و بی‌عیب و نقص...

هرچی بیشتر فکر میکرد بیشتر متقاعد میشد که کارش درسته. اون نه ثروتمند بود و نه پدر و مادر مشهوری داشت. به هیچ وجه خوابش رو هم نمیدید که بتونه از فردی مثل مین‌هیوک انتقام بگیره یا خانواده‌ش رو تو مخمصه بندازه. هرچند هنوز هم مطمئن نبود که این کار تا چه حد به اون آلفای لعنتی آسیب میرسونه اما حتی یک خراش روحی هم میتونست قلب رنج دیده امگا رو کمی آروم کنه.

𝐓𝐡𝐞 𝐍𝐨𝐭𝐞𝐁𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now