آروم بخوابی پینو 🖤🦋
***
-You just go around fucking SUCKING THE FUCKING SPIRIT OUT OF EVERYONE! You like that shit...makes you feel good
+You know that's not true
-It is fucking true
+I love you!
-No the fuck you don't. You love being loved! You're a fuckin' greedy whore who just likes sucking the life out of people!
***
طناب کابلی به بازو و پشت پاهاش می خورد و مثل شلاق خوردن درد داشت.
طناب رو به کناری پرت کرد و زیر لب غر زد.~دوباره!
دوباره طناب رو برداشت و تمرین کردن طناب دابل* رو از سر گرفت.هرکار که می کرد نمی تونست بیشتر از یه دونه بزنه.خسته و کلافه شده بود.موهاش از زیر کش آزاد شده بودن و تو گردنش عرق کرده بودن.دلش می خواست گریه کنه.
ارشدش به پشت کمر هری کوبید و بطری آبش رو کنار پاش گذاشت.
~یکم استراحت کن
-چرا نمیشه
~ماها یه ساله داریم تمرین میکنیم تازه میتونیم سه چهارتا بزنیم تو همین امروز شروع کردی و دوتا پشت هم زدی!
-ولی کافی نیست
هری بدن خودش رو کنار پسر رها کرد.پیشونیش رو به کف دستش تکیه داد و خدا میدونه که ته دلش چقدر آرزو می کرد لویی الان به جای این پسر کنارش نشسته بود.
~کم کم...میدونی که میگن سنگ بزرگ نشونه ی نزدنه
-میزنم!
~به وقتش!
هری سرش رو به دو طرف تکون داد.طناب رو برداشت،بلند شد و جلوی آینه رفت.
سه ساعتی گذشته بود و همه سالن باشگاه رو ترک کرده بودن.هری با بدنی که سست شده بود و عرق از لبه ی تی شرتش می چکید هنوز هم داشت تمرین می کرد.ته حلقش مزه ی خون گرفته بود و نفس کشیدن،شکم و سینه اش رو به درد می اورد.
=میخوام درو ببندم!
-استا-د یکم دیگه-
=درو روت میبندم میرم!
طناب زدن رو متوقف کرد.خم شد.دست هاش رو به زانوهاش تکیه داد و نفس عمیق کشید.
=هری...پیوستگی مهمه فردا هم تمرین کن پس فردا و هفته بعد هم تمرین کن ماه بعد جای بهتری خواهی بود
YOU ARE READING
𝐍𝐞 𝐦𝐞 𝐪𝐮𝐢𝐭𝐭𝐞 𝐩𝐚𝐬
Fanfiction" +کجا؟ -میرم +کجا؟! به در اشاره کردم. -بیرون...از اتاقت و از زندگیت. +نمیخوای برای دوست موندنمون تلاش کنی؟ سرش پایین بود نمیدونستم داره به چی نگاه میکنه. «چشماتو نشونم بده،نشونم بده امیدی هست،قسم میخورم هزار بار دیگه هم تلاش کنم» سرش رو با...