🖤26🖤

81 6 1
                                    

آروم بخوابی پینو 🖤🦋

***

-You just go around fucking SUCKING THE FUCKING SPIRIT OUT OF EVERYONE! You like that shit...makes you feel good

+You know that's not true

-It is fucking true

+I love you!

-No the fuck you don't. You love being loved! You're a fuckin' greedy whore who just likes sucking the life out of people!

***

طناب کابلی به بازو و پشت پاهاش می خورد و مثل شلاق خوردن درد داشت.
طناب رو به کناری پرت کرد و زیر لب غر زد.

~دوباره!

دوباره طناب رو برداشت و تمرین کردن طناب دابل* رو از سر گرفت.هرکار که می کرد نمی تونست بیشتر از یه دونه بزنه.خسته و کلافه شده بود.موهاش از زیر کش آزاد شده بودن و تو گردنش عرق کرده بودن.دلش می خواست گریه کنه.

ارشدش به پشت کمر هری کوبید و بطری آبش رو کنار پاش گذاشت.

~یکم استراحت کن

-چرا نمیشه

~ماها یه ساله داریم تمرین میکنیم تازه میتونیم سه چهارتا بزنیم تو همین امروز شروع کردی و دوتا پشت هم زدی!

-ولی کافی نیست

هری بدن خودش رو کنار پسر رها کرد.پیشونیش رو به کف دستش تکیه داد و خدا میدونه که ته دلش چقدر آرزو می کرد لویی الان به جای این پسر کنارش نشسته بود.

~کم کم...میدونی که میگن سنگ بزرگ نشونه ی نزدنه

-میزنم!

~به وقتش!

هری سرش رو به دو طرف تکون داد.طناب رو برداشت،بلند شد و جلوی آینه رفت.

سه ساعتی گذشته بود و همه سالن باشگاه رو ترک کرده بودن.هری با بدنی که سست شده بود و عرق از لبه ی تی شرتش می چکید هنوز هم داشت تمرین می کرد.ته حلقش مزه ی خون گرفته بود و نفس کشیدن،شکم و سینه اش رو به درد می اورد.

=میخوام درو ببندم!

-استا-د یکم دیگه-

=درو روت میبندم میرم!

طناب زدن رو متوقف کرد.خم شد.دست هاش رو به زانوهاش تکیه داد و نفس عمیق کشید.

=هری...پیوستگی مهمه فردا هم تمرین کن پس فردا و هفته بعد هم تمرین کن ماه بعد جای بهتری خواهی بود

𝐍𝐞 𝐦𝐞 𝐪𝐮𝐢𝐭𝐭𝐞 𝐩𝐚𝐬Where stories live. Discover now