+بکهیون تو اینجایی؟!
با ورود چانیول به اتاق، روبی سریع از بکهیون فاصله گرفت و گوشه ی تخت وایساد.
ولی بکهیون با لبخند نگاهشو بین روبی و چانیول چرخوند و خیلی عادی گفت:
_آره...داشتیم با هم دیگه حرف می زدیم.
روبی می دونست چانیول اونو تو حالت بدی که جلوی بکهیون وایساده بود دیده، به خاطر همین با خجالت سرشو پایین انداخت و سریع از کنار چانیول رد شد:
+من میرم کمک مامان!
چانیول با ابروهای بالا رفته نگاهش کرد و بعد از خروج روبی درو بست.
بکهیون روی تخت تک نفره ی توی اتاق لم داد و منتظر شد چانیول هم کنارش بشینه.ولی چانیول سمت میز مطالعه رفت و وسایلی که روی میز بود رو نگاه کرد.
+روبی؟! چه زود با همه صمیمی میشی آقای دکتر!
قاب عکسی که تصویر خودش روش بود رو بالا گرفت و نگاهش کرد.
+اینجا اتاق منه! یعنی بود...
_میدونم!
چانیول با نیشخند برگشت و نگاهش کرد:
+پس خیلی باهم حرف زدید! خداروشکر که زود اومدم و پیدات کردم!
بکهیون تکخندی زد و از روی تخت بلند شد و کنارش وایساد. چانیول واقعا مثل یه پسر بچه ی حسود و لجباز می موند. البته حق داشت....فکر نمی کرد روبی بخواد توی چند دقیقه انقدر بهش نزدیک بشه.
قاب عکسو از دستش گرفت و دوباره بهش نگاه کرد:
+من فقط از لباسش خوشم اومد ولی اون ظاهرا جور دیگه ای برداشت کرد!
چانیول میدونست...چون چند دقیقه قبل از باز کردن در جلوش وایساده بود و از سوراخ کوچیکی که پایین قفلش بود به بکهیون نگاه می کرد و توی نگاهش هیچی جز کنجکاوی برای ظاهر و مدل لباس روبی نبود.
+چقدر شیرین افتادی توی این عکس! دوست دارم لپاشو بکشم و گازش بگیرم!
چانیول به میز تکیه داد و بهش نگاه کرد.
_یعنی الان شیرین نیستم؟
بکهیون بلافاصله عکس رو روی میز گذاشت و به چانیول نزدیک شد. دستاشو بالا اوورد و دور گردنش حلقه کرد و بعد به ارومی گونه های پر و نرمشو کشید.
+الان کمی بیش از حد برام شیرینی!
با تردید صورتشو جلو برد و لپشو آروم گاز گرفت.
چانیول نگاهی به در بسته ی اتاق کرد. دری که هیچ کلیدی روش نبود تا بخواد قفلش کنه و ممکن بود هر کسی بازش کنه و تو اون حالت ببینتشون که بکهیون کاملا بهش چسبیده بود و در حال بوسیدن و مکیدن صورتش بود.
ولی..
توجهی نکرد...
مهم نبود که...بود؟
ВЫ ЧИТАЕТЕ
OROBANCHE
Фанфик[OROBANCHE] [اوروبانچ][درحال آپ] ۱۹۲۰،لندن انگلستان؛ هویت قاتل فاحشه تا ابد مثل یک راز توی تاریخ باقی میمونه. هیچکس متوجه نشد اون نوشته ها متعلق به کیه یا دلیل کشتن زن های فاحشه چی بود؟ کابوس مردم لندن پایانی داشت یا نه؟ 𖥔 ִ ་ ָ࣪ 𓂃 𓂃 ۪ بیون بک...