🔞🚫
روی تخت نشسته بود و پاهاشو مدام تکون می داد.
دستاشو از عصبانیت توی هم قفل کرده بود و به سرزنش های خیلی آروم و خونسرد بکهیون از پشت در بسته اتاق گوش می داد.+نتیجه گرفتم که بازیگری من خیلی بهتر از توعه چانیول!
چانیول سرشو با عصبانیت بلند کرد و تقریبا فریاد زد:
_ولی اون احمق حق نداشت جلوی چشمای من خیلی صریح و راحت بهت بگه عزیزم!
بکهیون دوباره با لحن ارومی گفت:
+هرچی...اگر می گرفت و جلوی تمام آدمای درمانگاه منو می بوسید و بهم ابراز علاقه می کرد تو حق نداشتی واکنشی نشون بدی!
چانیول چشماشو به در درشت کرد و داد زد:
_بکهیون!!!
+داد نزن عزیزم!
چانیول نفسای بلند و عصبی می کشید.
_اون عوضی رو میکشم! کافیه فقط یک بار دیگه بخواد بهت نگاه کنه!
بکهیون تکخند حرصی زد و گفت:
+تو واقعا داشتی گند میزدی! به جای اینکه تظاهر کنی دوستمی و هیچ چیز خاصی بینمون نیست جوری رفتار کردی که همه ی درمانگاه فهمیدن چخبره!
_انقدر بزرگش نکن!
بکهیون به محض در اومدن از در درمانگاه تا الان سرزنشش کرده بود و لحن خونسرد و ارومش چانیول رو آزار می داد.
_میشه بیای بیرون؟!داری اون تو چیکار میکنی؟
بکهیون نزدیک یک ربع میشد که خودشو پشت در اتاق پنهون کرده بود و چانیول هیچ تصوری نداشت که داره چیکار میکنه. فقط بعضی اوقات صدای برداشتن وسایل و باز و بسته شدن شیر آب به گوشش می رسید.
+صبر کن!
چانیول با کلافگی از روی تخت بلند شد و جلوی در وایساد. بکهیون خیلی بهش تاکید کرده بود که وارد اتاق نشه.
_میخوام بیام تو بکهیون! کلافم کردی...
بکهیون با فریاد عصبی گفت:
+درو باز کنی قول میدم تا شب باهات حرف نزنم!
چانیول سرشو روی در کوبید و دستشو روی دستگیره ی در نگه داشت. تا شب؟ اون حتی تحمل بی توجهی از جانب بکهیون برای یک ساعت هم نداشت.
+برو بشین روی تخت...
چانیول نفسشو بیرون داد و روی تخت برگشت و منتظر شد تا هرچی سریع تر در روبه روش باز بشه.
چند لحظه بعد بکهیون درو باز کرد و چانیول سریع سرشو بالا گرفت. اولین چیزی که توجهشو جلب کرد پاهای بدون پوشش بکهیون و کفش پاشنه بلند قرمز رنگش بود.
آروم نگاهشو بالا اوورد و به شورت گیپور قرمز رنگی رسید که به سختی تونسته بود عضوشو زیرش پنهون کنه.
ESTÁS LEYENDO
OROBANCHE
Fanfic[OROBANCHE] [اوروبانچ][درحال آپ] ۱۹۲۰،لندن انگلستان؛ هویت قاتل فاحشه تا ابد مثل یک راز توی تاریخ باقی میمونه. هیچکس متوجه نشد اون نوشته ها متعلق به کیه یا دلیل کشتن زن های فاحشه چی بود؟ کابوس مردم لندن پایانی داشت یا نه؟ 𖥔 ִ ་ ָ࣪ 𓂃 𓂃 ۪ بیون بک...