امروز سیزده جولای تولد من 😐
همین الان از خواب پاشدم ،صورتم سفید شده همیشه روز تولدم اینجوری میشه
نمیدونم اصلا کسی یادش هست؟😐 کسی اصلا میدونه من امروز تولدمه؟🙄
اصلا مهم نیست امروز نمیرم دانشگاه و تا شب میخوابم و بهترین تولدم میشه😑
داشتم صبونه میخوردم که گوشیم زنگ خورد 😐یا علییییی 23 تا میس کال ؟😳
جواب دادم ساندرا بود میون دخترای خل وضع دانشگاه اون از همه بهتره😜 گوشیو گذاشت رو گوشم و جیییغ بلندی حس کردم گوشم تا سه ثانیه سوت
کشید داد زدم دختر مگه روانیی؟داد زد تولدت مبارک گوزو😐گفتم ممنون دارم صبونه میخورم اگه بزاری😐
زنگ زد گفت پاشو بریم بیرون😐من: نمیام ولم کن 😫
گفت دم درم درو وا کن 😳 درو وا کردم اومد تو 😬چه خوشگل شده😜دستمو کشید و برد تو اتاقم پنکیکو با زاویه 180 درجه کوبوند تو صورتم😡داد زدم مگه مشکل داری؟😡گفت بیا شکلات بخور گه نخور 😐من عاشق شکلاتم واسه همین خفه خون گرفتم سایه سبزو با ملایمت کشید رو پلکم 😅ریمل اورد اینقدر مژه ها مو کشید که خواب از سرم پرید😞 شکلاتمو قورت دادم رژ قرمز شدید اورد زد رو لبم😖عقققق😖😖منو چرخوند سمت آینه گفتم:واااووو ساندرا هنرمندیاااا😁. سکوت کرد با کتک منو بلند کرد😫
رفت سمت کمد لباسم یه پیرهن سفید خوشگل اومد بیرون گفت اینارو بپوش خودش رفت بیرون لباسو پوشیدم خوشگل بودن یه کفش پاشنه بلنده سفید ورداشتمو پوشیدم کیف و پالتومم برداشتم رفتم پایین ساندرا میز صبونه رو جمع کرده بود 😜
رفتیم بیرون یه ماشین شاستی بلند مشکی دم در بود😳
ساندرا که گواهیی نامه نداررره😐ولی انگار یکی رو صندلی راننده نشسته بود 😑
شیشه دودی بود واسه همین چیزی ندیدم...............رفتیم تو ماشین درو وا کردم لیاااام بود😅😅😅.
لیام و ساندرا دو ماهه با هم اشنا شدن لیام سه تا رفیق داره البته من هنوز چهارمیشونو ندیدم مثل اینکه اسمش هریه و لندنه 😑 از همه بیشتر من با نایل راحتم خیلی باحاله مثه خودمه یه بار قارچ پیتزاشو خوردم 😟😟چشمتون روز بد نبینه😭سیاهی مرگو حس کردم😖البته واسه عذر خواهی بهم یه دو دلاری
گفت باهاش نوتلا بخرم 😜همه میدونن من دیونه ی شکلاتم 😍لیام خیلی خوشتیپه اصلا تیشرت میپوشه عضله هاش میزنه بیرون😆
لویی که اصلا نگو اینقدر جوکاش باحاله که یه بار نزدیک بود از خنده خودمو خیس کنم🙄و زین که همش پیش جی جی هر دوشون مغرورن جی جی منو با نگاش میخوره 😑حالا ولل رفتم تو رویا لیام داد زد هووووی😝کجایی؟
گفتم هیچی لیام یه چش غره رفت 😊منم مثله منگلا میخندیدم گفتش برا یه بار مثله ادم تیپ زدی حتما باید تولدت باشه؟😶گفتم دختر به این خوشگلی تیپ زدن نمیخواد که😁😄
ساندرا داد زد مثه سگ وگربه افتادین دنبال هم بسه دیگه😕من یه نگاه گریه ایی کردم 😭ساندرا گفت معذرت میخوام لوسونه 😐من گفتم به خاطر اون نیس 😭
لیام گفت پس چته نکنه دیشب خواب میناژ دیدی؟😂😂ساندرا اخمی کردو گفت چته؟😡من گفتم گربه ها خیلی بدبختن😿از یه طرف باید از دست سگ فرار کنن از اون طرف باید موشا رو بگیرن😐
اقا لیام ترمز کرد و تا نیم ساعت به افق نگاه کرد😐😐بعد دور زد رسیدیم جلو در تیمارستان ساندرا داد زد اونجا جایی نیس که قرار بود بریم 😡لیام با صدای مردونش گفت اینجا از هر جایی واسش بهتره😐داد زدم شوخی کردم لیام گفت ولی من جدیم پیاده شو بریم با کمربند ببندت😁منم پوکر نشسته بودم😐😐ساندرا گفت لیام دیر میشه هاااا😫لیام گفت کمربندو ببند .گفتم من که صندلی عقبم لازم نیست😒
گفت باشه .لنگشو کوبید رو پدال گاز مثه جت از همه لایی میگرفت رسیدیم دم در .یه خونه خیلی خوشگل مثل قصر اما کجااا بود.؟🤔
پیدا شدم با اون کفشای نازنینم یاد تیلور هیل افتادم وقتی رو کت واکه
(Cat walk)
بگذریم رفتم تو اون قصر خوشگل یهو دو تا چش قشنگ پریدن جلو در منو کشیدن تو معلومه دیگه نایل و لویی گفتن تولدت مبارک منگلل😜😜😝منم پوکر😐 زین و جی جی رو دیدم رو مبل جی جی تا منو دید بلند شد یه قری اومد که بگه من جذابم بعد اومد دست داد گفت تولدت مبارک 😏گفتم بلا به دور مشکل باسن دارید اینجوری با قر حرف میزنید؟😐نایل دویید سمت
دسشویی صدلی خندش از اون تو میومد لویی هم حال کرده بود😜جی جی یه نگاهی انداخت و گفت از نخودای پشت تو بهتره 😐😐من گفتم ماله من طبیعیه رفتم تو تا این بحث تموم شه
سلام 😀از کسایی که جی جی رو دوس دارن معذرت میخوام این فقط برای فانه
نظر بدید لطفا قسمت بعدیو فردا ظهر آپ میکنم ممنون 😆
عکس انجلا با لباس تولدشم هست
YOU ARE READING
My Angle
Fanfictionهمه چیز از یه تولد شروع شد و از تولدی که باعث شد زندگیم عوض شه....