ساعت 9 شب شد
زين كافه رو بست و نزديك خيابون شد
يه تاكسى گرفت و رفت سمت خونه تونى
بعد از بيست دقيقه رسيد و از تاكسى پياده شد
سمت در رفت و زنگ زدتونى با يه آستين حلقه اى تنگ و شلوار گرم كن جلوى در حاضر شد
خب تو ميخواى با اين كارت منو جذب خودت كنى ولى كور خوندى !
زين توى دلش گفت-سلام زى بيا تو
-سلام ممنونسمت سالن پذيرايى رفتن
-كتت رو به من بده
-ممنون تونى زياد نميمونم
-باشه ... خب بشين تا من برات يه نوشيدنى بيارم
زين روى مبلاى چرم نشست
خونه تونى توى يكى از بهترين محله هاى شهر بود و البته فوق العاده گرون !
بعد از چند دقيقه با دوتا ماگ سمت زين رفت و رو به روش نشست
-ممنونم كه اومدى اين برام ارزشمنده
-ميشنوم
-زين ... خب ...من ميدونم بايد قضيه ..قضيه ازدواجمو بهت ميگفتم .. تقصير منه ! اما باور كن ما يك ساله جدا زندگى ميكنيم ! ما اصلا همو ملاقات نميكنيم !
-بنظر خودت اين توجيه قشنگيه ؟! تو يه دختر دارى تونى چطور فكر ميكنى نگفتن اين چيز مهمى نيست !؟
-زين گوش بده من واقعا دنبال يه راهى بودم كه بهت بگم اما سخت بود .. ميترسيدم اگه بفهمى تركم كنى !
-باشه سخت بود ! اينكه بهم بگى قبلا با يه زن ازواج كرديو از اون بچه دارى سخت بود ! ولى فريب دادن من برات آسون بوده ! باشه ولى قضيه داروها چى ! تو از بيمارى من سوءاستفاده كردى ! از نقطه ضعفم ! اينهمه آدم واسه آزمايش اون قرصاى لعنتيت بود ! چرا من ؟؟ تو ميدونستى پاركينسون داره ذره ذره روحمو ميخوره ! ولى ادامه دادى تونى تو عوضى بازى دآوردى !!
صداى زين ناخودآگاه بالا رفته بود-زين عزيزم واقعا اونجورى نيست ... تو حالت خوب نبود ! از وقتى فهميدى پاركينسون دارى روز به روز حالت بدتر شد ! اونا قرصاى شادى بخش بودن فقط ضدافسردگى بودن ! درسته شركت خواسته بود چند نفرو آزمايش كنيم اما تو توى اون دسته نبودى !
-خفه شو من اسممو توى اون ليست فاكيت ديدم !!
-فقط اسم تورو نوشتم چون چند بسته از قرصا رو به تو داده بودم همين !
-خواهش ميكنم انقدر بهانه نيار باشه ؟؟؟! يبارم كه شده پاى اشتباهات وايسا ! زندگيمونو تو خراب كردى تونى ! من هيچوقت نخواستم بهت دروغ بگم يا با ازت استفاده كنم !
-من نميخواستم اينكارارو بكنم زين
-ولى كردى !!! ... ولى همه اونا رو سرم آوردى اونم درست توى شرايط الانم ! تو واقعا دوستم داشتى ؟
YOU ARE READING
Your love is drug *ZIAM (completed)
Fanfictionفقط عاشقم باش تا بتونم نفس بكشم... حستو تا مغز استخونم فرو ميره !