|2|

6.2K 641 278
                                    

شب شده بودو ليام توى خونه بود

تمام اعضاى خانواده براى شام كنار هم جمع شده بودن

ليام براى اولين باريه گوشه درسكوت كامل نشسته بود و به حرفاشون گوش ميداد !

-چرا به بابا نميگى بيمارستان مركز شهر شيكاگو چه جوريه ؟
لويى پرسيد و منتظر جواب خواهرش نشد

-بيماران بصورت خونسرد ، آشفته و درحال خونريزى و شوك زده وارد ميشن !
لانا با كلافگى جواب داد وقتى شراب قرمزو توى گيلاس ميريخت

-آزمايش خون ازشون ميگيرى ؟
جف از دخترش لانا پرسيد

-ببخشيد وقتى شما دانشكده پزشكى ميرفتين دستورالعمل هاى ما وجود نداشت !

-اوه آره اين سى سال گذشته داشتم توى غار زندگى ميكردم لانا ! خيلى خب باشه ... ليام پسرم تو چرا انقدر ساكتى ؟

-چندبار براى مريضا لوله وارد كردى ؟
لانا سريع گفت و نذاشت ليام حرفى بزنه

ليام بيحوصله چشماشو روى هم فشار داد و بيشتر توى مبل تك نفره فرو رفت

به عكس العمل تند خواهرش نگاه ميكرد بدون اينكه كلمه اى بگه

روز خسته كننده اى بوده و حالا تلاش لانا واسه اثبات اينكه از پدرش توى پزشكى بهتره واقعا داره گندترش ميكنه !

-عزيزم من پزشكى تدريس ميكنم ديگه دستهام توى لمس كردن بيماران واقعى كثيف نميشه
جف با آرامش به دخترش جواب داد و يكم از شرابش خورد

و توى همون حال بيخيال ترين عضو خانواده يعنى لويى داشت با ايكس باكس بازى ميكرد !

هميشه همينه ! لويى يه سوال از لانا ميپرسه و اونو وادار به حرس خوردن و توجيه كردن ميكنه و بعدم خودش با بيخيالى به كار ادامه ميده

-آره پدر حق با توئه
لانا گفت و كنار لويى روى مبل نشست

-لمس كردن بيماران ؟ چرا اصلا كسى بايد همچين چيزيو بخواد ؟؟
لويى همينطور كه حواسش به بازيش بود با يه لحن چندش گفت

-تو حق دخالت تو صحبت مارو ندارى لويى !!
لانا خيلى عصبى جواب داد

لويى بازيو كنار گذاشت و به خواهرش خيره شد

-ببخشيد من بيشتر از همه به بيمارا كمك كردم!
لويى بد مست بود ! خواست شرابو از دست لانا بگيره كه اون مانعش شد

جالبه كه اين رفتار احمقانه تك تك اعضاى خانواده فقط سالى يبار تكرار ميشه

و اون رود دقيقا بايد همين حالا باشه !

دقيقا همون روزى كه ليام حسابى كسله !

اين عادلانه نيست !
ليام با خودش فكر كرد

Your love is drug *ZIAM (completed)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora