-بيدار شو
زمزمه زين بود
ليام آروم چشماشو باز كرد
صبح شده بود
سرشو روى بالش برگردوند و با همون دوربين سياه سفيد شب گذشته مواجه شد
-اوه خداى من .. زين !
ليام با صداى گرفته غرغر كرد
-اووه كامان يادت رفت .. من يه هنرمندم اين كارمه. بيب داره ضبط ميكنه يه چيزى بگو
-الان زيادى عجيب غريب شدى عزيزم
-هانى خب صبح شده و تو بيدار شدى من دارم ازت فيلم ميگيرم . اين داره علاقمو بهت ميرسونه
زمزمه زين روى لباى ليام لبخند آورد
-خب... سلام به همه ليام پين اينجاست . دارم از تختم گزارش ميدم و منو دوست پسرم كل ديشبو باهم بوديم و من ، آره من كردمش !
ليام گفت و زل زد به لنز دوربين
-از او لغت استفاده نكن !
-واو زينى تو خودت هميشه از كلمه "كردم" استفاده ميكنى !
زين دوربينو بلند كرد و سمت خودش گرفت
-خداى من ! اين حقيقت نداره
دوربينو خاموش كرد و روى ميزعسلى گذاشت
و آهسته سمت ليام رفت و روى بدنش نشست
خم شد و يه بوسه روى گردنش گذاشت
-اينم يه صبح بخير واقعى
ليام لبخند زد
يه فكر شيطانى به سرش زده بود !
زينو محكم گرفت و يهو از جاش بلند شد
زين كه تو بغلش افتاده بود جيغ كشيد
-چيكار ميكنى ؟؟؟
-با يه دوش آب يخ چطورى هوم ؟؟
زين بازم جيغ زد
-نه تو اينكارو نميكنى ! ليام نه !!!
-فعلا اونى كه تو بغل من گير افتاده تويى
زينو روى دوشش انداخت ودر حمام اتاق رو باز كرد
زين بلند ميخنديد و التماس ميكرد !
ليام توجهى نكرد و اونو گذاشت توى وان
دوشو از جاش كند و روبه روى زين گرفت
-ليام نه ! اگه دوشو باز كنى قسم ميخورم ميكشمت !!!
-واو پس بازم تهديد ميكنى ؟؟
ليام دستشو سمت شير برد اما زين دستشو گرفت
-سكته ميكنم بيب نكن !!
-در عوض بايد يه چيزى بهم بدى
-چى ؟؟
-يه حموم دونفره گرم
ليام گفت وكمر زينو با دستش گرفت و بلندش كرد
زين دستاشو دور گردن ليام حلقه كرد و لبخند زد
-منصفانست
لباى ليامو آروم آروم بوسيد
و ليام توى وان نشست و زينو تو بغل گرفت
ESTÁS LEYENDO
Your love is drug *ZIAM (completed)
Fanficفقط عاشقم باش تا بتونم نفس بكشم... حستو تا مغز استخونم فرو ميره !
