"سلام،اچ!این هفته دلم برات تنگ..."
سکوت.
"اون چیه نزدیک چشمت؟"
سکوت
"چرا اونجا یه خراش داری؟و این قرمزه...این تازس-"
"اوچ،لمسش نکن،لویی.بسه!"
"متاسفم،متاسفم.اما کی این کارو باتو کرده؟"
سکوت
"هری؟"
"هیچکس،فقط خفه شو!"
●●●
As always M💙
YOU ARE READING
Full Of Flaws 》L.S 》persian translation
Fanfictionهری ناامنه و لویی دوست داره که از مردم تعریف کنه.