《بیست و سومین تعریف》

710 174 77
                                    

"سلام،اچ."

"هی."

سکوت

"مشکلی هست؟"

"امم،من امروز دیدم که تو و یه دختر همدیگرو بوسیدید ...یعنی،من خوشحالم که تو یه دوست دختر... پیدا کردی؟ اما من فقط-تو به من گفتی که تو گی بودی...؟ من یه جورایی گیج شدم."

"اوه.نه.نه،...اون سمت من اومد، قسم میخورم...متاسفم، لویی.لطفا-ازم ناراحت نشو!من قسم میخورم!من قول میدم،من خیلی مت-متاسفم...من یه خ-خرابی ام..."

"نه،فاک نه!من متاسفم،من منظورم اونجوری نبود!ولی چرا اون باید اون کارو کنه؟"

"من-اون منو بوسید و بعدش بهم خندید و بهم گفت این یه شجاعت بوده...ا-اون گفت لبام خیلی گ-گوشتی و بزرگ و زشتن و بهم گفت من یه ک-کیسر بدم...اما اون اولین بوسم بود لویی...من حتی نمیخواستم اونو ببوسم."

"میدونم،عزیزم.بیا اینجا،باشه؟ببین،هری.اون افتضاحه،این افتضاحه.همه چی افتضاحه،تو یه پسر با قلب خیلی مهربونی ولی همه باهات بدرفتاری میکنن.تو لایقش نیستی،سوییتی .تو لایق پاک ترین فرشته توی جهانی که تورو خوشحال نگه داره و من نمیدونم زندگی چرا باتو اینطوری رفتار میکنه ولی تو فقط باید صبر کنی تا پرنس چارمینگت با یه پورشه بیاد-آره،پورشه. چون تو لایق بهترینایی.باشه؟"

سکوت

"و اینجا، بین منو تو؟من یه جورایی به دختره حسودی میکنم،هاه؟ اون زیباترین پسر دنیا رو بوسید!باشه،عزیزم؟ تو خوبی.همه چی درست میشه."

"باشه."

"ببینم؟اون لبخند کیوت کجاس؟همینه،بیب!"

"ممنون،لو"

"برای چی،لاو؟"

"برای همه چی،تو یه فرشته ای."

"شاید هستم،عزیزم.شاید هستم."

●●●

از کیوتیشون مردم:|

مطالعات خیلی آسون بود:|

As always M💙

Full Of Flaws 》L.S 》persian translationWhere stories live. Discover now