هشدار:این چپتر شامل صحنه هایی به شدت کیوت، شیرین و زیباست.خواندن این چپتر را به کسانی که مشکلات قلبی عروقی دارند توصیه نمیکنم.ریسک خواندن این چپتر بر عهده ی شماست!!!
○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
"سلام بیب،آماده ای که بریم؟"
"آره،لو حتما."
سکوت
سکوت
"لو-چجوری؟از کی تا حالا یه پورشه خریدی؟"
"خب...من یه جورایی فکر کردم مناسب موقعیته؟"
"...چرا؟"
"یادته بهت گفتم تو لیاقت یه پرنس چارمینگ با پورشه داری؟خب...و،همین.اسب ها خیلی اغرارآمیز شدن به هر حال،پس..."
"تو-لویی!"
"دوستش نداری؟متاسفم،فکر کردم تو-"
"من دوستش دارم.تو-این فقط،چرا؟هیچ نیازی نبود..."
"آره نیاز بود!هری تو لیاقت بهترینا رو داری!"
سکوت
سکوت
سکوت
"خب...فقط بیا بریم،باشه؟"
"باشه."
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"چ-چرا به کتابخونه اومدیم؟"
"فکر کردم،میتونیم بشینیم و کتابای موردعلاقمون رو باهم بخونیم...؟"
سکوت
"متاسفم،من با این چیزا افتضاحم.من نمیخواستم قرارمون مثله قرارهای بقیه باشه چون اونا به اندازه ی تو خاص نیستن."
"این مشکلی نداره،لو.اینجا رو دوست دارم،ساکته. امم...د-دست لطفا؟"
"منظورت چیه-اوه،حتما بیبی!"
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"اوکی بیب،بشین اینجا و من کتابت رو میارم.still the music box هست،درسته؟"
سکوت
"خب پس!نرو،لطفا...؟"
"من-من هیچوقت نمیرم."
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"بیا سوییت هارت."
"ممنون.چی اوردی که بخونی؟"
"کتاب the shining برای استفن کینگ؛لاو."
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"لو..؟"
"بله،عشقم؟"
"چرا اینجا امم...یه کاغذه؟ت-تو اینجا گذاشتیش... باید،امم باید به اون خانومه پس بدم؟"
"خب،عزیزم،حدس میزنم باید بخونیش تا بفهمی چیکار باید بکنی!"
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"لویی!"
"...بله؟"
"لو لویی لویی لویی لو،من.لو لو لویی."
"هری،بیبی بوی؟"
"ت-تو ای-اینو اینجا گ-گذاشتی؟"
"...آره."
"ت-تو پ-پس،من.امم.من.من واقعا-"
"بیبی،لطفا گریه نکن."
"م-من خیلی.من خیلی.من نمی-لویی،لو لو لویی. آ-آره!آ-آره!آره آره آره آره!یعنی،امم.یعنی،حتما،البته دوست پسرت میشم،امم.ن-نه،امم.یعنی مشکلی نیست..."
"می-میتونم ببوسمت اچ؟لطفا،عزیزم؟"
"آره!"
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
سکوت
"پرنسس لطفا هیچوقت فراموش نکن،حتی توی دنیایی پر از هنر،تو زیباترین بخشی."
سکوت
سکوت
"...باشه."
●●●
40 تا سکوت!!!
داشتم فکر میکردم هشدار های بقیه چقدر با هشدار من فرق داره:|
بقیه به خاطر چیزایی که میدونید هشدار میدن من برای کیوتی!!!
عااااااار دوست پسر هم شدن بالاخره!!!
As always M💙
YOU ARE READING
Full Of Flaws 》L.S 》persian translation
Fanfictionهری ناامنه و لویی دوست داره که از مردم تعریف کنه.