"هی لو.""هی،پرنسس!"
سکوت
"امروز خیلی دوست داشتنی و کیوت شدی،اچ."
سکوت
"به هرحال،دستاتو از پاهات بردار میخوام بشینم."
"اوه."
"چیه پرنسس؟فکر کردی روی زمین سرد میشینم؟من خیلی برای این خوبم،هانی!به غیر از اینه،کیه که نخواد رو تو بشینه؟"
سکوت
"باشه،خب شاید یه ذره منظورم بد به نظر اومد... منو سرزنش نکن،این ذهن منحرف ماست-"
سکوت
سکوت
"تو،امم،تو واقعا کیوتی لو."
"کمکم کنید،اوه خدای من.هری تو فقط-تو نمیتونی فقط، دارم میمیرم!هری،ببوسم تا زنده بمونم!لطفا!"
سکوت
سکوت
سکوت
"نمیتونم باور کنم که هری استایلز گونمو و بعد خودمو بوسید!من دارم میمیرم!من خیلی خوش بختم!عالی ترین فرد روی جهان-من حتی نمیتونم."
"لوییییی،مسخره کردن منو تموم کن."
"من مسخره نمیکنم بیبی!من واقعا عا-یعنی،من نمیکنم،من صادقم.من واقعا نمیتونم نفس بکشم اچ.لمسم کن."
سکوت
"باشه،دوباره منظورمو اشتباه رسوندم،مسیح من نیاز دارم کلماتم رو چک کنم."
"لو."
"بله عزیزم؟"
"میتونیم بغل کن-کنیم؟"
(منظور هری cuddle یه نوع بغله که یکی از پشت بغلت میکنه)
"البته،بیبی."
"ممنون."
"بیگ اسپون یا لیتل اسپون؟"
"...لیتل اسپون."
"آووو!"
●●●
حوصلم سر رفت گفتم آپ کنم کمی بهتون سکته بدم*از کیوتی این دو موجود*
As always M💙
YOU ARE READING
Full Of Flaws 》L.S 》persian translation
Fanfictionهری ناامنه و لویی دوست داره که از مردم تعریف کنه.