(Fasl 2) part 1

2.2K 203 64
                                    

• فصل دوم

تابستون تموم شده بود و زین و هری با لیام و لویی و بقیه دوستاشون تابستونو خوش گذروندن و امسال شروع اخرین سال تحصیلی برای لیام و لویی و زین بود.
*****

زین از پایین پله ها داد کشید:
-هرییی!اولین روزو دیر نکن حدالقل

+اومدممم
هری اسپریو رو خودش خالی کردو کولشو برداشت و از پله ها دوید پایید و جلو پای زین ایستاد
زین با اولین نفسش سرفش گرفت
+امم فک کنم یکم زیادی زدم ولی زود بوش میره نگران نباشD:

زین نگاه چپی بهش انداخت و راه افتاد و هریم فورن پشت سرش راه افتاد
+امم میگم که یکاری نکردیا!
زین همونطور که سمت پارکینگ میرفت برگشت سمتش
-چی؟
+خب منو نبوسیدی!
زین ایستاد و نگاش کرد
-مشکل همینه فقط؟!
هری اسمونو نگاه کرد
-همم باشه حلش میکنم
و دست هریو کشید و در عقب ماشینشو باز کرد

****
+اولن ک انقد تند نرو دومن من یه بوس کوچیک میخاستم فقط

زین همونطور که عینک آفتابیش رو چشمش بود و یه دستش رو فرمون صدای عاهنگو بیشتر کرد
و عاهنگ از خودش بود!

هری زیر لب خودشیفته ای گفت و از رو بی حوصلگی داشبوردو باز کرد و آلبوم زین،گردنبند،شیشه عطر همیشگی زین و چندتا پاکت سیگار کاپیتان بلک و مارلبورو و چنتا مارک دیگه پیدا کرد
شیشه عطرو در آوردو بوش کرد و گذاشت سر جاش

زین زیر چشمی نگاش میکرد و زیر نظرش داشت
هری دلش میخاست یکی از سیگارارو امتحان کنه واسه اولین بار ولی خب نمیدونست زین چه عکس العملی داره پس بیخیال شد و داشبوردو بست

زین تو پارکینگ دانشگاه پارک کردو هردو پیاده شدن
زین یه دستشو تو جیب شلوارش کرد با دست دیگش دست هریو بین دستاش قفل کرد و سمت کلاس و بقیه دوستاشون رفتن

*****
3 روز بعد ساعت 1:05A.M

زین رو تخت اتاقشون لم داده بودو هریم ب موازاتش تو بغلش دراز کشیده بود و سرش رو شونه زین بود و انگشتای زین بود ک تو موهای فرش میرفت
چشماشون به صفحه تی وی بود ولی انگار هردوشون به یه چیز دیگه جز فیلم فک میکردن

+زین؟
-جانم؟
+به نظرت کسی دیگه ای میتونه پیدا شه که تورو اندازه من منو اندازه تو دوس داشه باشه؟
-چرا اینو میپرسی؟
+نمیدونم..همش به این فک میکنم که ترس از دست دادن خیلی بده..مخصوصن وقتی هیچی نداشته باشی و یهو یچی داشته باشی که اگه از دستش بدی همه چیزتو از دست میدی
فک نمیکردم هیچوقت اینجایی باشم که الان هستم
بغل کسی که قلبم باهاش هم تو آروم ترین حالت ممکن میتونه بزنه هم تند ترین حالت ممکن
-...
+نمیخوای چیزی بگی؟!
زین دستشو رو میز کنار تخت کشیدو و سیگارشو برداشت و گذاشت رو لبش
هری فندکو از دستش گرفت و سیگارشو روشن کرد
+چرا انقد سیگار میکشی؟؟
-فقط اینو میدونم که بعضی وقتا باید بکشمش همین
+دوست دارم!
زین پیشونی هزو بوسید و آروم زمزمه کرد
-منم همینطور

*******
+آخخخخخ فاک بهت لو

-شت! تخمات جوجه شد؟؟

لیام رو زمین افتاده بود و دستشو بین پاش گرفته بود
+این چ وضعه شوت زدنه احمق

-به من چه عاخه توپ خودش ول شد از پام میخوای بریم تخماتو گچ بگیریم؟

لیام نگاه ترسناکی بش انداخت و لو روشو سمت آسمون گرفت
لیام دستشو از بین پاهاش برداشت و رو چمنا دراز کشید

لو با سنجیدن آرامش محیط با احتیاط بغل لی دراز کشید
حالا هردوشون تو سکوت کنار هم دراز کشیده بودن

لیام خواست جابجا شه ک لویی سریع دستشو حالت دفاع آورد جلو صورتش
-دست بم بزنی جیغ میزنم

+اگه لبام فقط کار کنن چی ؟!

لو دستشو آورد پایین
-میخوای بخوریش؟؟

+منظورم کیس عه احمق

لویی خندید و لیام فورن بغلش کرد ک از زیر دستش فرار نکنه
تقریبن هردو میخندیدن
-ولم کننننن آهاااای این میخاد بم تجاوز کنههههه
لیام فوراً دستشو گذاشت رو دهن لویی و با پاهاش و دستاش قفلش کرد
هردوشون برگشتن تا دورو ورو نگاه کنن و چشمشون ب پیرمردی ک گوشه پارک به حالت پوکر داشت نگاشون میکرد افتاد
+میکشمت لو

_________________________________________________

فصل دو جذاب تر از فصل یکه شک نکنین!
ووت و کامنت یادتون نره

💚💛
-FREE

love Me Blue (ZARRY)Where stories live. Discover now