Part 33

170 8 0
                                    


د.ا.ن سلنا:
((صبح دیر بلند شدم تا مدرسه دویدم.
تیلور خونه نبود برا همین بهش اس دادم.
وقتی رسیدم سر کلاس کنار جاستین خالی بود.
عجیبه امروز امتحان داشتیم.
رفتم سمت جاستین که یه دختره بالا سرش بود.
دختره: جاس بزار بشینم
جاس: برو گمشو کایلی
سل: های
جاس: های
سل: میشه بشینم؟
جاس: اوهوم
نشستم بغل جاستین و کیفمو گذاشتم رو زمین.
دختره بهم خیلی بد نگاه کرد و گذاشت رفت.
سل: کی بود؟
جاستین: جنده کلاس
اروم خندیدم.
نه من حرفی میزدم نه اون
جاس: من چیزی ندارم بگم
سل: منم همینطور
جاس: دلم برات تنگ شده بود
خیلی اروم گفت انگار داره با خودش حرف میزنه
سل: منم
منم عین خودش اروم گفتم ولی از حالت چهره جاستین معلوم بود که شنیده
معلم که اومد خفه شدیم.
سری برگه های امتحان کوفتی رو گذاشت رو میز و گفت شرو کنیم.
جاستین سریع شرو کرد به جواب دادن ولی من هیچی بلد نبودم.
چنتایی رو چرت و پرت نوشتم و اولین نفر برگمو دادم به معلم.
از کلاس زدم بیرون
بعد من جاستین اومد
خب اون تو همون پنج دیقه اول برگشو پر کرد.
سل: بریم تو حیاط بشینیم؟
جاس: بریم.
رفتیم توی حیاط و روی نیمکت نشستیم.
هوا خیلی گرم بود و مخم واسه سوالای امتحان گوزیده بود.
سل: حوصلم ریده. چیکار کنیم؟
جاس: نمیدونم
سل: مرسی
جاس: خواهش
یه چی رسیدم به مغز اندازه فندوقم.
سل: اها
بلند شدم و رفتیم سمت ابخوری و شیر اب و باز کردم.
جاس: اوه جالبه تا زنگ تفریح اب..........
مشتمو که پر اب کرده بودم خالی کردم رو جاس
جاس: اینجوری عه
سری شیر و باز کرد و کلی اب ریخت روم
سل: هی خیسم کردی☹️
جاستین: نکه تو خشکم کردی😐
دوباره اب پاشیدم بهش اونم به من اب پاشید.
تا نیم ساعت اب بازیمون ادامه داشت و دیگه موش اب کشیده بودیم.
جاس: بریم زیر افتاب خشک شیم.
رفتیم رو نیمکت نشستیم.
من دراز کشیدم و سرمو گذاشتم رو پای جاستین.
جاس: تو هیچی از خانوادت بهم نگفتی.
سل: خب اونا اینجا نیستن. اونا تو تگزاسن
جاس: واو. تو چرا اینجایی؟
سل: من با تی اومدم اینجا امسال چون ما نمیتونستیم از هم جدا شیم.
جاس: مدرسه بدی انتخاب کردید😂
سل: عاره
جاستین ناراحت میزد.
سل: چرا ناراحتی؟
جاس: ها هیچی
و روشو کرد اونطرف
دروغگو(bad liar)
سرمو از رو پای جاستین برداشتم و نشستم بغلش
سل: میشه بهم نگاه کنی؟
جاستین برگشت سمتم که لبامو گذاشتم رو لباش.
جاستین سری باهام همکاری کرد و کمرمو گرفت و منو به خودش نزدیکتر کرد.‌
یه صدای جیغ جیغ از راهرو مدرسه میومد که نمیزاشت درس تمرکز کنم.
جاس: عه این کیه؟
سل: نمیدونم.
لبمو محکم تر گذاشتم روی لبای جاستین و اونم دستشو گذاشت رو باسنم(باسن😂) و فشارش داد.
من کپ کردم ولی از کارش خوشم اومد.
تا زنگ تفریح بخوره من و جاستین داشتیم همو بوس میگردیم که زنگ خورد بلند شدیم و رفتیم سمت سالن.))
روی صندلیم تکون خوردم.
بازرس: پ نرفتید دنبال صدا؟
سرمو تکون دادم.
کاشکی میرفتم.
خوابم درست بود.
تقصیر من بود
همش همش

-The EndWhere stories live. Discover now