4

3K 553 188
                                    

ماه کامل و درخشان بود، نورش رو روی درخت ها مسیری که لویی و لاکوود واردش شدن پخش میکرد.

این مسیر بیشتر از این نمیتونست با وجود لحن الفا سخت و سنگین باشه. لویی از منظور الفا سورپرایز شده بود، اون نمیدونست که الفاش میتونه همچین افکار.. نابجایی درمورد یکی از اعضای پکش در کنار میت اصلی خودش داشته باشه.

اون خوشحال بود که دیگه توی ماشین نبودن، و داشتن راه میرفتن. این وضعیت بهش این شانس رو میداد تا فاصله ی معینی از لاکوود داشته باشه. مسیرشون زیاد از جایی که گردهمایی بود فاصله نداشت، و اون نمیتونست بیشتر از این منتظر دیدن بقیه ی گرگ ها باشه.

تو این فاصله، میتونست لامپ های کوچیک رنگی رو ببینه که فضا رو روشن کرده بودن و نشون میدادن که اونا دارن نزدیک و نزدیکتر میشن. لویی ناخوداگاه بدنش منقبض شد وقتی فهمید که الفاش هم متوجه نزدیک شدنشون شده.

"لویی؟"

لاکوود صداش کرد.

"بله، الفا؟"

لویی بهش نگاه نکرد، با اینکه میدونست این بی احترامیه اما امیدوار بود که الفا چیزی در این باره نگه.

"بیا برای یک لحظه اینجا وایسیم، میخوام برات ارزوی موفقیت کنم."

کلمات لاکوود جایی برای مخالفت نذاشتن.

لویی بر خلاف میلش، اروم ایستاد و باهاش رو در رو شد. از استرس، انگشت های برهنه ش رو توی زمین زیر پاش فرو برد و گذاشت خاک خنک بینشون بره. دوباره، لویی جرئت نکرد به مرد نگاه کنه، زیادی نا راحت بود برای اینکار، با اینکه بهش نگاه نمیکرد میتونست احساس کنه که اون نزدیک و نزدیکتر میشد تا دقیقا پشت سرش ایستاده بود.

کمر لویی منقبض شد وقتی دست گرم الفا رو که گردنش رو لمس میکرد، احساس کرد، اما اون سعی نکرد تا ازش دور شه. اون نمیتونست.

"تو یه پسر خیلی زیبایی، لویی."

لاکوود ازش تعریف کرد قبل ازینکه بذاره دستش پوستش رو نوازش بده.

"ممنونم، الفا."

صدای لویی نرم بود، و اگه به خاطر قابلیت شنوایی ویژه‌ش نبود، اون مطمئن بود که الفا صداش رو نمیشنید.

"همچنین، من شکی ندارم که تو امشب یه جفت پیدا میکنی."

اون ادامه داد، اجازه داد دستش لویی رو برگردونه تا باهاش رو در رو شه.

اونا نزدیک به هم ایستاده بودن، فقط یه نفس بینشون فاصله بود، این باعث میشد معده ی لویی پیچ بخوره.

دوباره لویی گفت،

"ممنونم، الفا."

نفسش نامتعادل شد وقتی فهمید فاصله ی کم بینشون تقریبا کامل از بین رفته و کلمات رو سریع گفت،

The Alpha's Omega (Persian Translation)Where stories live. Discover now