28

2K 470 229
                                    

*ادیت نشده*

-------

زین با هیجان داد زد، چشم های قرمزش برق میزدن و دندون های نیشش از دهن بازش پیدا بودن. لویی ریز ریز خندید وقتی توی یه بغل له کننده کشیده شد و دست هاش رو دور خوناشام با خوشحالی حلقه کرد.

نایل با خوشحالی بهشون لبخند زد، ساکت موند تا بتونن از اون لحظه نهایت استفاده رو کنن.

"چند تان؟"

زین عقب کشید و پرسید، لبخندش هنوز مشخص بود. انگار اون بیشتر از لویی بخاطر حاملگیش خوشحال بود، و این حتی بچه‌ی اون نبود. (حیف :()

"الان خیلی زوده که بشه گفت، حالا فقط یه حباب سلولیه کوچیکه."

نایل گفت.

"یه چند ماه دیگه، میفهمیم."

لویی با چشم های گرد به مانیتور خیره شد، تعجب ذهنش رو پر کرده بود. قلبش پر از عشق و کنجکاوی برای پاپی که درونش رشد میکرد شد.

اون بچه‌ی منه.. اون فکر کرد. قلبش منظرم به قفسه‌ی سینش ضربه میزد و صورتش سرخ بود، گونه‌هاش بخاطر لبخند زدن زیادی درد میکرد.

زین دستش رو ول نکرده بود، ارامش دهنده مقابل سینه‌ش نگهش داشته بود در حالی که هر دوتاشون عکس بچه‌ی لویی رو تحسین میکردن. لحظه‌ی خوبی بود، یه لحظه که لویی برای همیشه دوست داره. یه خاطره که به ذهنش میسپاره و همیشه تکرارش میکنه.

"هری خیلی هیجان زده میشه."

زین از کنارش زمزمه کرد. لویی به بالا-زین نگاه کرد.

"زین؟"

اون با شک پرسید، دستش مال خوناشام رو فشار داد.

"بله، ملکه‌ی من؟"

اون هومی گفت و با مهربونی به پایین نگاه کرد و به لویی خیره شد.

"بهش نگو، خودم میخوام بگم."

اون لبخند درخشنده‌ای زد.

شونه‌های زین بخاطر خنده‌ی بدون صداش لرزید.

"پس بهتره راه بیوفتی!"

-------

لویی میخواست به هری بگه، قسم میخوره، اما دوریش از هری بیشتر شده بود، و هیجان حاملگیش فراموش شده بود اما هنوز عقب ذهن لویی بود. سوالای درمورد وضعیت بینشون سرش رو به درد اورد، مخصوصا الان که داشت به وقتی که توی گردهمایی امگاها همدیگه رو دیدن فکر میکرد. هری اون رو به عنوان جفتش انتخاب کرد، با میل خودش با اون اونجا رو ترک کردن، پس چرا الان اینقدر ازش فاصله میگیره و باهاش بده؟ چرا یه جفت درست حسابی نیست؟ چرا وقتی میتونست مامان لویی رو ببینه، اینکارو نکرد؟ و چرا انقدر مخالف راه دادن اون به پکه وقتی که پک قدیمیش رو جدیدش الان ترکیب شدن؟ چرا انقدر با اون مخالفه؟

The Alpha's Omega (Persian Translation)Where stories live. Discover now