*ادیت نشده*
این متن رو تا ته بخونید!
گره (knot) یچیزیه که توی یسری حیوونا مثل گرگ ها وجود داره، که فکر کنم سر التشون هست و با تحریک بیشتر، بزرگتر میشه و اصطلاح 'قفل شدن' بعد از سکس هم از همینجا اومده، چون گاهی اوقات اونقدر گرهشون بزرگ میشه که توی بدن جفتشون قفل میشن ک معمولا بعد از یه مدت دردناک میشه. و ترکیدن (خارج شدن کام) از نات باعث میشه جفتشون بچه دار شه.
و اهان واتپد قسمت پرایوت کردن رو برداشته، لطفا لطفااا داستان رو ریپورت نکنید! (اگه میخواید انفالو کنید راحت باشید😹)
و این اسمات بشدت عجیبه بنظر من، و این هشدار رو کسایی که حساسن و سکس وانیلا دوست دارن از من بپذیرن😐💙 چون حرف هاشون خیلی اکوورده :|👌🏻
لذت ببرید، ووت هم یادتون نره! ^^
------
قبل ازینکه لویی بتونه برای هوا بیشتر تلاش کنه، هری سریعا دستش رو شل کرد تا بتونه نفس بکشه.
لویی نمیدونست چه فکری باید بکنه وقتی دست بزرگ الفا یه پاش رو گرفت و دور پهلوش گذاشت، قبل ازینکه همینکار رو با اونیکی هم انجام بده.
هوای اطرافشون دیگه تهدید امیز نبود، فقط پرهیجان بود.
نفس لویی برید وقتی هری بینیش رو روی نیم رخش کشید. امگا میتونست جنس پارچه ی شلوار هری که به پوست حساسش چسبیده بود رو احساس کنه، و وقتی پایین تنهش رو تکون میداد، دیکش تکون میخورد.
"شیرین من،"
هری با صدای خش دار زمزمه کرد، رایحه ی تحریک شده ی لویی رو بلعید. اون دستش رو که روی گردن لویی بود به پشت سرش برد، و پیشونی هاشون رو به هم چسبوند، انگشت هاش با موهای نرمش بازی میکرد. وقتی که چشم هاش بسته بود، مال لویی کاملا باز بود، با حیرت به مژه هاش که روی گونهش سایه انداخته بودن نگاه میکرد.
"تو بوی خیلی شیرینی میدی وقتی سوراخت برای من خیس شده."
کلمات از دهن هری خارج شدن در حالی که دست ازادش رو به سمت رون درشت لویی میبرد. در این حال که بدنش لویی رو چسبیده به دیوار نگه داشته بود، یه دست پشت سرش بود تا توی جاش بایسته، هری با پایین تنهش به جلو ضربه زد.
یه ناله از دهن باز لویی خارج شد، کمرش به جلو خم شد. با کوچیکترین حرکت یا لمس، لویی مثل خمیر تو دستش بود.
"کاملا خیس برای دیک من..."
هری بطور سکسی ای توی گوشش زمزمه کرد.
هری روی پوستش نفس کشید، و عقب کشید تا بتونه بدرستی به جفتش نگاه کنه. چشم هاش از چشم های ابی براقش تا سرخی روی گونه هاش رو طی کرد.
YOU ARE READING
The Alpha's Omega (Persian Translation)
Fanfictionکتاب اول - عاشق هیولایی مثل اون بودن باعث میشه تا به سلامت عقل خودت شک کنی. [Persian Translation] Original story by @shtyles