«اون ازم متنفره»
Harry's p.o.v
(غذاخوری بار)
نیک-پس بالاخره راضی شدی؟
-راضی بودم.
ن-البته،البته.
ن-خب چی میخوای بذاری وسط که فک میکنی منو راضی میکنه؟
-چیزی که ارزشش بیشتر از چیزیه که بتونی فکرشو بکنی،و سودش خیلی بیشتر از اونه.
ن-پس فک کنم باید تو قیمت ها یکم تجدید نظر کنم و...
-صد در صد.
ن-استایلز بهم بگو چیه که اینقدر ارزش داره؟
-هه....احتمالاً خبر گم شدن ولیعهد بریتانیا به گوشت خورده....از اون جایی که شما دریایی ها همیشه باهم در ارتباطین.
ن-معلومه،کیه که دیگه ندونه.
-من برات میارمش.
ن-از کجا باید بهت اعتماد کنم.
-تاجشم میارم.
ن-خیلی مطمئن صحبت میکنی استایلـ....
- اگه مطمئن نبودم هیچ وقت حاضر نبودم باهات بازی کنم.
ن-قبول میکنم ولی از اون جایی که این یه بازی بزرگ بنظر میرسه من یه شرط دارم.
____________________________________
Niall's p.o.v
ل-اون پسره کی بود؟همون چشم آبیه.
من و جاستین با چشای گشاد شده به هم نگاه کردیم.
جاستین لب زد 'بهش بگیم! '
آروم شونه بالا انداختم.ینی بهش بگیم؟اصلا برای چرا نباید بهش بگیم.
ج-بستگی داره کدوم چشم آبی رو بگی؟اینجا چشم آبی زیاده.
خوب جمعش کرد.جاستین هنوز سرش تو اون برگه لعنتی بود و معلوم نبود چی مینوشت.
ل-چقد خنگین .همون مو مشکیه.
صدای کوبیده شدن چیزی اومد و دستی روی شونم قرار گرفت.لیام بود که با نفسی سنگینببن منو جاستین نشست.
وات د فاک؟!
دستاشو دور گردنامون انداخت و گفت.
لی-موضوع چیه،هان؟!
زینم بغل لویی خودشو جا داد.
ز-نمی یاین بخوابین! موضوع چیه،بگین ببینم!
ل-داشتیم در مورد اون پسره مو مشکیه حرف میزدیم!
لی-الک؟!
از پشت لیامو نیشگون گرفتم و لیام بهم نگا کرد و من براش قیافه درست کردم.لیام فهمید منظورم اینه که باید ساکت باشه پس دیگه حرفی نزد.
أنت تقرأ
Mystery love, Mystery life(L.S/Z.M)*ON HOLD*
أدب الهواةوقتی که لویی و زین شاهزاده های گمشدن و سر از یه جزیره در میارن، و چهار تا پسر جوون که توی فانوس دریایی زندگی میکنن اونا رو پیدا میکنن. یا اینکه، پرنس لویی ولیعهد انگلستانه و برعکس برادرش به قوانین و آداب توجهی نمی کنه، در این حین هری یکی از پسراییه...