Chapter 4....part 1

430 76 29
                                    

«اون ازم متنفره»

Harry's p.o.v

(غذاخوری بار)

نیک-پس بالاخره راضی شدی؟

-راضی بودم.

ن-البته،البته.

ن-خب چی میخوای بذاری وسط که فک میکنی منو راضی میکنه؟

-چیزی که ارزشش بیشتر از چیزیه که بتونی فکرشو بکنی،و سودش خیلی بیشتر از اونه.

ن-پس فک کنم باید تو قیمت ها یکم تجدید نظر کنم و...

-صد در صد.

ن-استایلز بهم بگو چیه که اینقدر ارزش داره؟

-هه....احتمالاً خبر گم شدن ولیعهد بریتانیا به گوشت خورده....از اون جایی که شما دریایی ها همیشه باهم در ارتباطین.

ن-معلومه،کیه که دیگه ندونه.

-من برات میارمش.

ن-از کجا باید بهت اعتماد کنم.

-تاجشم میارم.

ن-خیلی مطمئن صحبت میکنی استایلـ....

- اگه مطمئن نبودم هیچ وقت حاضر نبودم باهات بازی کنم.

ن-قبول میکنم ولی از اون جایی که این یه بازی بزرگ بنظر میرسه من یه شرط دارم.

____________________________________

Niall's p.o.v

ل-اون پسره کی بود؟همون چشم آبیه.

من و جاستین با چشای گشاد شده به هم نگاه کردیم.

جاستین لب زد 'بهش بگیم! '

آروم شونه بالا انداختم.ینی بهش بگیم؟اصلا برای چرا نباید بهش بگیم.

ج-بستگی داره کدوم چشم آبی رو بگی؟اینجا چشم آبی زیاده.

خوب جمعش کرد.جاستین هنوز سرش تو اون برگه لعنتی بود و معلوم نبود چی مینوشت.

ل-چقد خنگین .همون مو مشکیه.

صدای کوبیده شدن چیزی اومد و دستی روی شونم قرار گرفت.لیام بود که با نفسی سنگینببن منو جاستین نشست.

وات د فاک؟!

دستاشو دور گردنامون انداخت و گفت.

لی-موضوع چیه،هان؟!

زینم بغل لویی خودشو جا داد.

ز-نمی یاین بخوابین! موضوع چیه،بگین ببینم!

ل-داشتیم در مورد اون پسره مو مشکیه حرف میزدیم!

لی-الک؟!

از پشت لیامو نیشگون گرفتم و لیام بهم نگا کرد و من براش قیافه درست کردم.لیام فهمید منظورم اینه که باید ساکت باشه پس دیگه حرفی نزد.

Mystery love, Mystery life(L.S/Z.M)*ON HOLD*حيث تعيش القصص. اكتشف الآن