"جیمین"
قطره ی تقویتی گیاه که امروز صبح از گلفروشی گرفته بودم رو توی آب ریختم و آروم با اسپری به گل عجیبی که دکتر جانگ بهم داده بود آب دادم.
"من عاشق گل و گیاهم! نگاه کردنشون به تنهایی باعث میشه احساس زنده بودن کنم. لطفا قبولش کن و ازش مراقبت کن و بهش اجازه بده بهت امید بده."
اسپری رو کنار گذاشتم و روی کاناپه نشستم. تقریبا یکسال دیگه وقت داشتم...شیمی درمانی رو نمیخواستم. نمیخواستم آخرین تصویری که یونگی ازم داره یه پسر مریض احوال و کچل و بدون ابرو باشه!
هنوزم بعد از اینهمه آزمایش دادن و دو جلسه پیش دکتر جانگ رفتن، باورم نمیشد.
توی یک هفته زندگیم نابود شد. همه چیز خیلی زودتر از توان من در حال حرکت بود.
-صبح بخیر.
یونگی که تازه از حموم دراومده بود درحال خشک کرد موهاش با حوله از اتاق بیرون اومد.
-قهوه درست کردی؟
اوهومی گفتم و از جا بلند شدم و بطرف آشپزخونه رفتم. ماگ مشکی رنگش رو از قهوه پر کردم. ترک کنار لیوان واضح بود. رابطه ی ترک خوردمون درست مثل این لیوان تموم تلاششو میکرد تا پابرجا بمونه. لیوانو بهش دادم و کنارش روی کاناپه نشستم.
-چقدر زود بیدار شدی.
به مجری محبوبم خیره شدم.
-آره...دارم خودمو به زود بیدار شدن، عادت میدم.
با دستش طبق عادت مشغول بازی با موهام شد و به حرفای مجری میخندید.
-موهات بوی خوبی میده.
دیگه این حرفای مصنوعی و مسخره نمیتونست خوشحالم کنه.زمزمه کردم:
-یه شامپوی جدید خریدم. باید از اون استفاده میکردی.
آروم نزدیکم شد و تو گردنم نفس عمیقی کشید. ناخواسته عقب کشیدم. با یادآوری کبوترای بالکن سریع از جا بلند شدم.
یک مشت گندم پشت پنجره ریختم و به جمعیتی از پرنده های رنگ و وارنگ خیره شدم.با سر وصدای بلندشون به وضوح بخاطر دیر کردن صبحانشون غر غر میکردن. چجوری فراموششون کرده بودم؟ بخاطر سرطان؟ خنده داره!
-جیمین! بیا اینجا!
با حس لحن جدیش نگاهم رو ازشون گرفتم و بطرفش برگشتم.
-تو مگه از گل و گیاه بدت نمیومد؟
زمزمه کردم:
-دوستم بهم دادتش.
با شک مسخره و بی دلیلی که سعی بر پنهان کردنش داشت، گفت:
-کدوم دوستت!؟ تو مگه دوستی غیر از اون دختره، ریوجین داری؟
YOU ARE READING
Blind Guy [Vkook|Yoonmin]
Fanfiction๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」 • پسر کور Complete • کاپلی° • ژانر : عاشقانه | روزمره [-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم... اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟ پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد. -ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین می...