شش | 6
دیدگاهِ سوم شخص"وینوین ، باید باهات حرف بزنم"
پسرِ چینی با شنیدن صدایِ سالبالاییش بلند شد ؛ به سمت کسی که تویِ چهارچوب ایستاده ، دست بهسینه ، متمرکزا خیره و بلوزی که مجذوبانه داخلِ شلوارِش کرده بود ، حرکت کرد —
"جانگ جههیون" یوتا یدفه از پشت صداش کرد ؛ باعث شد سر و صدای کلاس بخوابه و همه به مکالمهی بین اون دو نفر گوش کنن.
"بله؟" جههیون جواب داد
"اینجا چیکار میکنی؟"
"اومدم دوستم رو ببینم. چرا؟"
"وینوین فقط یه دوست برایِ توئه؟"
وینوین عصبانی شد. اینکه این مکالمه داشت به جاهایِ دیگه کشیده میشد رو دوست نداشت.
"چرا ؟ داری حسودی میکنی؟"
کلاس با سوتزدنای آروم منفجر شد.
"گمشو ، جههیون"
"بیا بریم"وینوین زیر لب گفت و خواست که جههیون نادونیِ یوتا رو نادیده بگیره.
خداروشکر ، پسر بزرگتر با هل دادنهای وینوین به بیرون از کلاس ، فقط به یوتا چشم غره رفت."م-من خیلی متاسفم"وینوین به محض اینکه در رو بست با لکنت حرفش رو زد.
"یوتا همیشه همین جوریه ، و احمقانهس ، پس فقط نا—""چه صنمی باهاش داری؟"جههیون پرسید
"هیچی!" به سرعت جواب داد. "هیچوقت بیرون از کلاس مارو با هم نمیبینی!"
"داخل کلاس چطور؟"
"هیونگ" لب و لوچهش رو آویزون کرد. "چرا داری سوالای بیهدف میپرسی؟ تنها کاری که میکنه عذاب دادنِ منه. حتی خودت هم میدونی"
"پس چرا همیشه از تو میپرسه؟ بخاطر اون نمیتونم—"
جههیون حرفش رو نصفه زد و باعث شد وینوین اخم کنه.
"چی ؟ بخاطر اون نمیتونی چیکار کنی؟""ولش کن" جههیون آهی کشید و شقیقههاش رو مالش داد.
"برو تو کلاسِت ، بعدا حرف میزنیم"وینوین ناراحت شد " پس ناهار میبینمت "
جههیون سری تکون داد و با دور شدنش وینوین رو تنها گذاشت
YOU ARE READING
hetero ; yuwin
Fanfictionدگر ' جنس ' گرا ( اسم.) 1.جنسی که مجذوبِ جنسِمخالف خودش میشه مترادف : نا یوتا ؛ متضاد : دونگ سیچُنگ . انسیتی؛ یووین au ترجمه فارسی فیک محبوب هیتِرو ! © @felixless