چهارده | 14
دیدگاه سوم شخصوینوین تو کل روز ، جهیون و تن رو نادیده گرفت.
کلی خجالت کشیده بود ؛ حتما هرموقه که تظاهر میکرده خودِش و جهیون زوج دوستداشتنیای هستن بهش خندیده میشد.یوتا حتی متوجه این تغییر رفتارِش شد. کنجکاو بود اما به ریسکِ پرسیدنِش تو کلاس نمیارزید ، پس بعد از مدرسه با عجله دنبال پسر چینی راه افتاد.
با اینحال ، قبل ازینکه یوتا بهش برسه ، دختری وینوین رو نگه داشته بود. سریعا پشتِ چراغ خیابون قایم شد.
" چِنگشیائو .. اینجا چیکار میکنی؟ " وینوین به چینی پرسید ؛ واضحا شوکه شده بود.
" کِی به کُره اومدی ؟ تنهایی؟ "" نگران من نباش ، " زمزمه کرد " نیاز دارم باهات حرف بزنم سیچُنگ "
با اینکه یوتا نمیتونست بفهمه راجبِ چی حرف میزنن ، دستاش رو مشت کرد.
وینوین قرار بود که یه اسکُلِ گِی باشه ؛ اما حالا دخترای جذاب چینی جلو راهِش سبز میشدن." راجب چی؟ " پرسید. دختر با اکراه جعبه قرمز رنگی در اورد و جلوی وینوین گرفت.
"بگیرِش" گفت و لپاش قرمز شد " از وقتی که رفتی رویِ میزم جا خشک کرده بود .. فکر میکردم اگه بهت ندمِش پشیمون میشم پس .."
پسر لبخند زد " ممنو-"
یوتا بدون اینکه بفهمه ، یدفه گام های بلندی سمت وینوین برداشت و دستش رو دور گردنِ پسر چینی انداخت.
" وینوین ؛ بیا بریم خونه. " نالید و به دختر نگاه کرد " این کیه ؟ "
" ببخشید ، تو کیای؟ " به انگلیسی پرسید و یوتا نیشخند زد.
" دوست پسرِش " یوتا قبل اینکه وینوین رو بچرخونه و از اون محل دورش کنه ، به همون زبان جواب داد.
" سیچُنگ ، صبر کن! " دختر صداش زد و وینوین سریعا برگشت.
" فراموشم نکن " با ناراحتی لبخند زد و کلمات انگلیسیش ، باعث شد وینوین اخم کنه.
چون نتونست به دوستِ قدیمیش جواب بده ، سرِش رو تکون داد و گذاشت یوتا بِکِشَتِش.
YOU ARE READING
hetero ; yuwin
Fanfictionدگر ' جنس ' گرا ( اسم.) 1.جنسی که مجذوبِ جنسِمخالف خودش میشه مترادف : نا یوتا ؛ متضاد : دونگ سیچُنگ . انسیتی؛ یووین au ترجمه فارسی فیک محبوب هیتِرو ! © @felixless