بیست و یک | 21
دیدگاهِ سوم شخصجهیون تنهایی تهِ کتابخونه نشسته بود و سعی در تمرکز رویِ کتابش داشت.
بعدازظهر دید که یوتا و وینوین با همدیگه از مدرسه خارج میشن و بااینکه فقط بنظر میرسید درحال راه رفتنن ، یوتا قایمکی وینوین رو لمس و وقتی وینوین سرِش داد میزد میخندید. این جهیون رو میرنجوند.
یعنی یوتا گی بود ؟ یعنی بعد اینهمه خودنمایی که تو کلِ عالم و آدم استرِیت ترینه ، گی شده بود ؟
جهیون انقدر درگیر افکارِش شده بود که متوجه نشستن تن پیشِش نشد.
" چرا تنهایی هیونگ؟ " پرسید و جهیون نگاهش کرد.
" فقط داشتم این کتاب رو ... میخوندم " کتابِ جلوش چَپِه بود.
" جالبه؛؛ " تن قب ازینکه آهی بکشه ، تک خندهای کرد. بخاطر دلیلی پیشِ جهیون اومده بود.
" هیونگ .. من میدونم تو از وینوین خوشِت میاد؛ " به آرومی کلماتش رو ادا کرد. " و خب گیج نشو ها ،، من همیشه ازت خوشم میومد ؛ ازونموقه که تازه اینجا اومده بودم و تو کلی کمکم میکردی "
پسر تایلندی با اکراه سرِش رو بالا گرفت ؛؛ با چشمای جهیون برخورد کرد و ادامه داد " و خب .. میخوام بگم که میخوای بری پِی وینوین برو ،، اما نمیخوام که آسیب ببینی "
مکث کرد و دوباره نگاهش رو به پایین دوخت. خجالت کشیده بود ؛؛ جهیون شاید فقط فکر میکرد که اون یه موجود بیاهمیته.
" ب-بهرحال ،، این اطراف میبینمت..." زمزمه کرد و بلند شد. با این حال جهیون مُچِش رو گرفت و آهسته سر جاش نشوند. چیزی نگفت وخیلی ساده بهش چشم دوخت.
تن بدونِ اینکه متوجه بشه ، جلو رفت و لبهای جهیون رو بوسید ؛؛ گونههاش رنگ صورتی بهخودش گرفت و در همون حین به چشمای گشاد شدهی پسرِ بزرگتر نگاه کرد.جهیون حتی محکمتر تن رو چسبید ،، میدونست اگه ولش کنه از شدت خجالت فرار میکنه پس تن رو بیشتر سمت خودش کشید.
" دوستت دارم." جهیون بالاخره زبونش بهکار افتاد. " شاید رو وینوین کراش داشته باشم اما تورو دوست دارم تن."
تن با چشمای گشاد شده به جهیون نگاه کرد و بخاطر فاصلهی کمی که بینشون بود سرخ شد. پسر بزرگتر با چسبوندن لباش به لبای تن فاصله رو کم کرد و بی معطلی ، حریصانه بوسیدش.
و اما درآخر ، پشتِ کتابخونه کار به جاهای باریکتر کشیده شد.
پینوشت نویسنده: این چپتر فیلر بود.

YOU ARE READING
hetero ; yuwin
Fanfictionدگر ' جنس ' گرا ( اسم.) 1.جنسی که مجذوبِ جنسِمخالف خودش میشه مترادف : نا یوتا ؛ متضاد : دونگ سیچُنگ . انسیتی؛ یووین au ترجمه فارسی فیک محبوب هیتِرو ! © @felixless