eighteen

331 95 6
                                    

هجده | 18
دیدگاهِ سوم شخص

" چه غلطی - "

وقتی وین‌وین ، تن رو سمت دستشویی میکشوند فرصتِ حرف زدن بهش نداد. پسر چینی در رو بست و برگشت که به دوستش نگاه کنه.

" میبخشمت "

" ها ؟ " تن اخم کرد و با سردرگمی به وین‌وین نگاه کرد. " حالِت خوبه؟ "

چشماش از حدقه بیرون زد. تن همیشه با وین‌وین دعوا داشت ؛؛ فقط وقتایی بخشیده میشد که اتفاقی برای وین‌وین میفتاد و نمیدونست که چیکار کنه.

تن ، بازویِ دوستش رو گرفت. " چیشده ؟ سکس کردی ؟ "

" چی ؟ نخیر ! " وین‌وین از روی تعجب داد زد. " اما.. خب‌ ؛؛ نمیدونم.. "

" کل روز و نداریم که ،، " تن با جدیّت گفت.  " کلاس شیش دقیقه‌ی دیگه شروع میشه "

وین‌وین آهی کشید. " دیشب با یه پسرِ استریت بودم.. "

" با کی ؟! " تن جیغ کشید. " من هر کی که تو باهاش رفیقی رو میشناسم! "

وین‌وین ، اسم ممنوعه‌ شخص رو زیر نفسِش ادا کرد و باعث شد تن اخم کنه.

" حرف بزن سیچنگ ؛؛ بهم بگو . "

" ی..یو...یوتا "

هر دو برای لحظه ای سکوت کردن و چشمای تن از حدقه بیرون زد.

" تو این دو هفته‌ی لعنتی که باهم حرف نزدیم چه اتفاقی افتاده؟ "

" کلاس بزودی شروع میشه ؛؛ " وین‌وین آه کشید. " وقت ناهار بهت میگم. اوه و واسه حرف زدن با جهیون به کمکت نیاز دارم "

تن سر تکون داد. " منتظرت میمونم "

وین‌وین لبخند زد و هر دو از دستشویی خارج و سمت کلاس به راه افتادن.

hetero ; yuwinWhere stories live. Discover now