ده | 10
دیدگاهِ سومشخصهمینطور که یوتا وارد کلاس میشد وینوین تماشاش کرد. رویِ کسِ خاصی هم تمرکز نکرده بود.
وینوین نتونست به این فکر نکنه که چرا انقدر سرد بهنظر میرسه.یوتا به بغل دستیش نگاه کرد ؛ ناخودآگاه به پسر چینی خیره شده بود ؛ باعث شده بود که قرمز بشه و روش رو برگردونه ؛ و همینطور بخاطر زودتر برنگردوندن نگاهش به خودِش لعنت بفرسته.
چیزی که وینوین متوجهش نشد این بود که یوتا به یهوَرِش هم نمیگرفت.
پسر معروف ؛ برای اولین بار بهجای اینکه بره ته کلاس و تا وقتی که دبیر نیمده و تحقیرش نکرده با دوستاش صحبت کنه ، پیش وینوین نشست.
رویایِ صریحِش رو به خاطر آورد.
ایدهای نداشت که اون رویا از کجا اومده بود. صد در صد مطمئن بود که استریتـه ؛ و از گِی نفرت داره.
پس چطور ، وقتی که رویایِ تحریککنندهش رو به خاطر میاورد ، احساسِ کمکم سیخ شدن میکرد؟
"یـ-یوتا."
یوتا توسط صدایی که از ذهنیاتش بیرونِش کشید تکون خورد و به وینوینی که با ملایمت روی شونهش میزد نگاه کرد.
"دارن... صدات میکنن..." زمزمه کرد و به همکلاسیایی که تهکلاس چشم انتظارِ یوتا بودن اشاره کرد.
قبل اینکه بلند شه و راهِش رو سمت دوستاش بکشه نگاهی بین بغل دستیش و دوستاش رد و بدل کرد.نیاز داشت تا فکر کنه ولی شاید حواس پرتی هم گزینهی بدی نبود.
بهعلاوه نیاز داره که حواسش رو از برآمدگی داخلِ شلوارش پرت کنه.

YOU ARE READING
hetero ; yuwin
Fanfictionدگر ' جنس ' گرا ( اسم.) 1.جنسی که مجذوبِ جنسِمخالف خودش میشه مترادف : نا یوتا ؛ متضاد : دونگ سیچُنگ . انسیتی؛ یووین au ترجمه فارسی فیک محبوب هیتِرو ! © @felixless