دوست داری خوشبخت باشی؟
از هیچ کس، هیچ توقعی نداشته باش!- باب مارلی -
پ.ن:گايز ببخشيد اگه غلط املايي داره،اين پارت رو با دقت نخوندم.❤️
_______________________________
-اوهوم...آره خيلي هيجان انگيزه آريل...
جنسن با بي حوصلگي گفت.چشم هاش رو بست و سرش رو به پشتي صندليش تكيه داد:هم...محشره!
بعد،قبل از اينكه حرف ديگه ايي از طرف آريل بشنوه گفت:اوه...من بايد برم روي صحنه.بهت زنگ ميزنم باشه؟
و سريع تلفن رو قطع كرد.
جرد نگاهي بهش انداخت و آروم خنديد:چطور پيش ميره؟
جنسن لبخند تمسخر آميزي زد:محشر.معلوم نيست؟
-خب اگه انقدر باهاش مشكل داري چرا بهم نميزني؟
جرد پرسيد.جنسن سرش رو به علامت منفي تكون داد:اوه نه...فقط بايد يه مدت بگذره اون...اون دختر خوبيه.
-معلومه.
جرد با خنده ايي كوتاه گفت.جنسن با كلافگي چشم هاش رو چرخوند و ديگه چيزي نگفت.
-دلت براش تنگ شده؟
جرد بي مقدمه پرسيد.-چي؟!مسخره نشو...من كه ديگه بيست سالم نيست جرد.قبلا هم با بقيه بهم زدم...ميدونم چطوريه.
جنسن گفت.-آره ولي هيچ وقت مثل اين نبوده...حدااقل تا اونجايي كه من ديدم.
جرد جواب داد.-منظورت چيه؟
جنسن پرسيد.-خب...
جرد مكث كرد:ميدوني چيه؟مهم نيست.فكر كن چيزي نگفتم.جنسن ابروهاش رو انداخت بالا:قرار نيست بهم بگي برم دنبالش؟
جرد سرش رو به نشونه منفي تكون داد:نه...
-چرا نه؟
-تو ميخواي كه بري دنبالش؟
جرد پرسيد.-نه...فقط دارم ميگم كه از كي تا حالا ديگه كاري به اينكه آدم درست برام كيه و اينكه بايد برگردم با ميشا يا نه نداري؟
جنسن جواب داد.-ميخواي...برگردي پيش ميشا؟
جرد دوباره پرسيد.جنسن اخم كرد:ميشه انقدر سوالمو با سوال جواب ندي؟خودت ميدوني منظورم چيه...از كي انقدر...ضد ميشا شدي؟!
جرد خنديد:من ضد ميشا نشدم جنسن...فقط دارم ميگم تو نميتوني به زور يكي رو كه نميخواد باهات باشه برگردوني به زندگيت.
قبل از اينكه جنسن بتونه چيزي بگه در اتاق باز شد و ميشا اومد داخل.
-هي...
ميشا به اون دو نفر گفت.
YOU ARE READING
"the star of my heart"[cockles]
Fanfictionخوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچ...